آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

در این وبلاگ پیام های ارسالی از شبکه اجتماعی بیسفون ذخیره می‌شود

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn



پیش از این با نحوه ساختن زمان گذشته ساده و استمراری آشنا شدیم. اکنون به کاربردهای این دو زمان اشاره میکنیم:



نکته۱: برای بیان افعالی که در گذشته و بعد از یکدیگر اتفاق افتاده اند, از گذشته ساده استفاده میکنیم:


- Bob came into the room, took off his coat and sat down.

ـ باب به داخل اتاق آمد, کت خود را درآورد و نشست.



نکته۲: وقتی بخواهیم رخ دادن دو فعل را در خلال یکدیگر نشان دهیم (یعنی فعلی در حال انجام بوده است که فعل دیگری رخ داد) , از یک فعل گذشته ساده و یک فعل گذشته استمراری استفاده میکنیم:


1) Alice burned her hand while she was cooking dinner.

- آلیس هنگامی که مشغول درست کردن شام بود, دست خود را سوزاند.


2) Bob was watching TV when the phone rang.

- باب در حال تماشای تلویزیون بود که تلفن زنگ زد.


در جمله ۱, فعل گذشته ساده اول آمده و در جمله ۲, گذشته استمراری در ابتدا آمده است. از نظر گرامری تفاوتی در این باره وجود ندارد اما از نظر معنایی, آن فعلی که اهمیت و تاکید بیشتری در رخ دادنش وجود دارد, در ابتدا می آید. همچنین بهتر است اگر مانند جمله۱, گذشته ساده در ابتدا آمد, قبل از گذشته استمراری, از "while" و اگر مانند جمله۲, گذشته استمراری در ابتدا آمد, قبل از گذشته ساده, از "when" استفاده کنیم.



مثال مهم: به دو جمله زیر دقت کنید:


1) When Alice arrived, we were having dinner.


2) When Alice arrived, we had dinner.


در جمله۱, طبق نکته۲, دو فعل در خلال یکدیگر رخ داده اند. پس به صورت زیر ترجمه میکنیم:


۱) وقتی آلیس رسید, ما داشتیم شام میخوردیم.


اما در جمله۲, طبق نکته۱, دو فعل بعد از یکدیگر رخ داده اند. پس به صورت زیر ترجمه میشود:


۲) وقتی آلیس رسید, ما شام خوردیم. 


یادآوری: یکی از معانی فعل "have", "خوردن" میباشد.



نکته۳: برای بیان دو فعل که به موازات هم در گذشته به صورت استمراری در حال رخ دادن بودند, هر دو را به صورت استمراری می آوریم:


- When they were playing, Alice was sleeping.

- وقتی آنها در حال بازی کردن بودند, آلیس خوابیده بود.



نکته۴: همانطور که در مورد زمان حال ساده گفته شد, بعضی از افعال حالت استمراری ندارند و برای بیان زمان گذشته آنها از گذشته ساده استفاده میکنیم:


- I was enjoying the party, but my friend wanted to go home.

- من داشتم از مهمانی لذت میبردم اما دوست من میخواست که به خانه برود.


همانطور که میبینید این دو فعل به موازات هم رخ داده اند, اما چون فعل "want" حالت استمراری ندارد, به صورت گذشته ساده آمده است.



نکته۵: برای بیان اتفاقاتی که به دفعات در گذشته تکرار شده, میتوان از زمان گذشته استمراری استفاده کرد که معمولا از یک قید تکرار در جمله استفاده میشود:


- Whenever I met him, he was smoking.

- هر زمانی که او را دیدم, داشت سیگار میکشید.

{قید تکرار در این جمله, whenever است}



نکته۶: در بعضی مواقع, انتخاب بین گذشته ساده و گذشته استمراری, بر اساس معنی و فضای جمله میباشد. مثال:


- It was a nice day, the Sun was shining and the birds were singing.

- صبح زیبایی بود. خورشید میدرخشید و پرندگان میخواندند.


در این جمله استفاده از گدشته استمراری باعث ایجاد حس و تصویر بهتر و زیباتری در ذهن خواننده میشود.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Blow it

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنای با اصطلاح

Blow it.


این اصطلاح و معادل آن در زبانهای دیگر, از پرکاربردترین عباراتی است که در محاورات روزمره به کار میرود و شاید بتوان گفت همه از آن استفاده میکنند.


کلمه "Blow" در نقش فعل به معنای "وزیدن", "دمیدن" یا "فووت کردن" و در نقش اسم به معنای "باد شدید" یا "وزش" میباشد. البته "Blow" معانی دیگری هم دارد. 


- A cold wind began to blow.

- باد سردی شروع به وزیدن کرد.


معنی لغوی این اصطلاح "این را فووت کن" یا " در این فووت کن" است اما مفهوم آن "خراب کردن انجام کاری" و یا به زبان خیلی عامیانه "گند زدن" میباشد. در بیشتر موارد, قسمت دوم (زمان گذشته) آن یعنی "blew" استفاده میشود. به جملات زیر و موقعیتهای مختلف کاربرد این اصطلاح توجه کنید: 


Alice: How did you do on the math exam?

Bob: (I think) I blew it.


- آلیس: امتحان ریاضی رو چی کار کردی؟

- باب: (فکر کنم) خراب کردم.


(عبارت زیر در بسیاری از فیلمها گفته میشود)

- You blew it!

- تو خراب کردی.(گند زدی)


- We wanted to win the contract but you blew it.

- ما میخواستیم قرارداد رو ببریم اما تو خرابش کردی. { کار اشتباهی انجام دادی که باعث شد این اتفاق رخ ندهد }


نکته۱: در بعضی مواقع این عبارت به معنی درست استفاده نکردن یا قدر ندانستن موقعیتی است که نصیب شخص شده است:


- I gave you a second chance, but you blew it.

- من به تو یه شانس دیگه دادم اما تو خرابش کردی. { در این جمله, این عبارت به معنی قدر ندانستن و احتمالا انجام کاری است که باعث بدتر شدن شرایط میشود و در ترجمه فارسی آن میتوان از عبارات دیگر هم که این معنا را میرسانند استفاده کرد }




نکته۲: در بعضی موارد در انتهای این عبارت, کلمه "all" قرار میگیرد که هم نوعی تاکید است و هم به معنای "همه چیز".


- I blew it all.

- من همه چیو خراب کردم. (خیلی خراب کردم)


- A poor man won $15m in a lottery, blew it all and went back to being a poor man!

- مرد فقیری (که) ۱۵ میلیون دلار در بخت آزمایی برد, همه چیز رو خراب کرد و دوباره یک مرد فقیر شد.


 { این جمله هم طبق نکته۱ به معنای قدر ندانستن است و این معنی را میرساند که این شخص مثلا با ولخرجی های بسیار زیاد یا کارهای دیگر تمام پولی را که برده بود, از دست داد. در نتیجه میتوان برای این جمله, ترجمه دیگری ارایه داد تا در زبان ما روانتر باشد.}


ترجمه۲: مرد فقیری (که) ۱۵ میلیون دلار در بخت آزمایی برد, همه را بر باد داد و دوباره یک مرد فقیر شد. 



نکته۳: در نوشتن یا در بعضی از اشعار یا آهنگها از کلمه "away" در آخر این عبارت استفاده میشود که البته در مکالمات معمولا استفاده نمیشود. در ترجمه فارسی چنین جملاتی , کلمه "away" را ترجمه نمیکنیم.


- You had your chance, but you blew it away. 

- تو شانس خودتو داشتی اما خراب کردی.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


**زمان گذشته ساده


* برای نشان دادن حالتی در گذشته, از "was / were" استفاده میکنیم:


- I was happy.

- من خوشحال بودم


- They were tired.

ـ آنها خسته بودند.


- She was asleep.

- او خواب بود



* برای نشان دادن انجام عملی در گذشته از قسمت دوم فعل, یعنی صرف زمان گذشته آن, استفاده میکنیم. 


بعضی از افعال, قسمت دوم با قاعده دارند یعنی فرم گذشته آنها با افزودن "ed" به انتهای حالت اول آنها ساخته میشود, مانند "watched", "talked" . البته افعال زیادی نیز بی قاعده هستند و قسمت دوم آنها شباهتی به قسمت اول آنها ندارد.


- She washed the dishes.

- او ظرفها را شست.


- They went home.

- آنها به خانه رفتند.


- He became angry.

- او عصبانی شد.


- I found his address.

- من آدرس او را پیدا کردم.



**زمان گذشته استمراری


این زمان بیانگر انجام فعلی در زمان گذشته به صورت مستمر و پیوسته است. ساخت این زمان همانند ساخت زمان حال استمراری میباشد با این تفاوت که در این زمان از فرم گذشته فعل "to be" یعنی "was / were" استفاده میکنیم. در ترجمه فارسی این زمان از عبارت "در حالِ" و یا صرف فعل "داشتن" استفاده میشود:


- I was writing a report.

- من داشتم یک گزارش مینوشتم. (من در حال نوشتن یک گزارش بودم)


- She was washing the dishes.

- او داشت ظرفها را میشست.


- They were talking to each other.

- آنها داشتند با یکدیگر حرف میزدند.



در مورد کاربرد این دو زمان نکاتی وجود دارد که در آینده به آن اشاره خواهیم کرد.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با نسبتهای فامیلی


از کلمات زیر میتوانید برای بیان نسبت خانوادگی و فامیلی خود با شخص دیگری استفاده کنید:


* grandparents

* به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد.

- Children always enjoy visiting their grandparents.

- بچه ها همیشه از رفتن پیش پدربزرگ و مادر بزرگ هایشان لذت میبرند.


* grandfather

* پدربزرگ پدری یا مادری


* grandmother

* مادربزرگ پدری یا مادری


* great grandfather

* پدربزرگ پدر یا مادر


* great grandmother

* مادربزرگ پدر یا مادر


* uncle

* عمو یا دایی


* aunt

* عمه یا خاله


* cousin

* فرزند عمو / دایی / خاله / عمه


* father-in-law

* پدر همسر


* mother-in-law 

* مادر همسر


* brother-in-law

* برادر همسر


* sister-in-law

* خواهر همسر


* nephew

* برادرزاده یا خواهرزاده مذکر


* niece

* برادرزاده یا خواهرزاده مونث


*granchildren

* نوه


* grandson

* نوه مذکر


* granddaughter

* نوه مونث


نکته: برای بیان نسبتی از سمت پدر, از کلمه "paternal" و از سمت مادر از کلمه "maternal" استفاده میشود:


- My maternal grandfather

- پدربزرگ مادری من


*stepparent

* ناپدری یا نامادری در حالت کلی


* stepfather

* ناپدری


* stepmother

* نامادری


* step-child

* فرزند همسر (مثلا شما با کسی ازدواج میکنید که قبلا فرزند داشته است)


* stepson

* فرزند همسر مذکر


* stepdaughter

* فرزند همسر مونث



* sibling

* برادر یا خواهر


- I have three siblings.

- من سه برادر و خواهر دارم


* spouse

* همسر


* ex-husband

* شوهر سابق


* ex-wife

* زن سابق


توجه: در مورد کلماتی که با "step" آغاز میشوند, در بعضی نگارشها بین آن و کلمه بعدی خط تیره قرار میدهند "step-father" و در بعضی نگارشها سر هم نوشته میشوند که هر دو فرم صحیح میباشد (به علت استفاده زیاد از این کلمت در طول زمان, معمولا سر هم نوشته میشوند) اما در مورد کلماتی که در آنها "in-law" وجود دارد, استفاده از خط تیره الزامی است و نمیتوان آنها را به صورت سر هم نوشت.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


حروف اضافه و افعال


بعضی از افعال در انگلیسی حرف اضافه خاص خود را دارند و به کار بردن حروف اضافه دیگر با آنها نادرست است. در بعضی موارد یک فعل بیش از یک حرف اضافه دارد که یا محل قرار گیری آنها با هم متفاوت است یا معانی مختلفی ایجاد میکنند. به جملات زیر هم از نظر حروف اضاف و هم از نظر معنایی دقت کنید. افعال انتخاب شده, از افعال پرکاربرد در مکالمات روزمره میباشند: (هر فعل به همرا حرف اضافه آن در پرانتز آورده شده است)


(Listen / to)

(گوش کردن / به)

- I was listening to my favorite song.

- من داشتم به آهنگ مورد علاقه ام گوش میدادم.


(Agree / with)

(موافقت کردن / با)

- She never agrees with me.

- او هیچوقت با من موافق نیست.


(Depend / on)

(بستگی داشتن / به)

- I may go to seaside. It depends on the weather.

- من شاید به کنار دریا بروم. این بستگی به آب و هوا دارد.


(Suffer / from)

(رنج بردن / از)

- He suffers from frequent headaches.

- او از سردرد های متوالی رنج میبرد.


(Marry / to)

(ازدواج کردن / با)

- He got married to a woman he met in Paris.

- او با زنی که در پاریس ملاقات کرده بود ازدواج کرد.


توجه: برای فعل "Marry" , مانند بسیاری از زبان آموزان, از حرف اضافه "with" استفاده نکنید.


(Invest / in)

(سرمایه گذاری کردن / در)

- The best investment is to invest in yourself.

- بهترین سرمایه گذاری, سرمایه گذاری کردن روی خودتان است.


(Complain / to / about)

(شکایت کردن / به / درباره)

- They complained to the manager about the service quality.

- آنها به مدیر درباره کیفیت سرویس شکایت کردند.


(Shout / to / at)

(فریاد زدن / به / بر)

- He shouted to me.

- او به من فریاد زد. ‫‫‫{تا من صدای او را بشنوم}


- He shouted at me.

- او بر من فریاد زد. ( سر من داد کشید.)


افعال دیگری با حرف اضافه خاص خود وجود دارند که در آینده به آنها اشاره خواهیم کرد.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Kick the bucket

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با اصطلاح 

Kick the bucket


کلمه "Kick" یک فعل به معنی "لگد زدن" و "bucket" به معنی "سطل" میباشند و معنی لغوی این اصطلاح "به سطل لگد زدن" است اما مفهوم و منظور این اصطلاح, "مردن" میباشد. فعل "مردن" در زبان انگلیسی, "to die" است و اگر چه که این اصطلاح همان معنی را میدهد اما کاربرد آن شرایط خاصی دارد که به آن اشاره میکنیم:


نکته۱: هر وقت بخواهیم در مورد مردن کسی , مرگ و میر و یا علتهای آن صحبت کنیم, از فعل "die" استفاده میکنیم:


- 75,000 Nigerians die of cancer yearly.

- سالانه ۷۵۰۰۰ نیجریه ای از سرطان میمیرند.


- His friend died last year.

- دوست او سال گذشته مرد.


نکته۲: در مورد مرگ نزدیکان و جایی که بخواهیم بار منفی فعل "die" را کم کنیم, از فعل "Pass away" با همان معنی "مردن" استفاده میکنیم:


- My grandmother passed away two years ago.

- مادربزرگ من دو سال ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ پیش مرد.


- I'm sorry to hear that your father passed away.

- متاسفم که میشنوم پدر شما فوت کرد. (از شنیدن خبر فوت پدر شما ناراحت هستم)


نکته۳: در جایی که خبر مردن کسی برای ما مهم نباشد و یا بخواهیم با طنز این مطلب را بیان کنیم و یا اینکه هدف از به کار بردن فعل مردن واقعا بیان آن نیست از این اصطلاح استفاده میکنیم:


- The old man finally kicked the bucket.

- پیرمرد بالاخره مرد.


- I don't want to kick the bucket before I've seen Rome.

- من نمیخواهم قبل از اینکه رُم را دیده باشم, بمیرم.

(در این جمله موضوع مردن یا مرگ و زندگی مطرح نیست, بلکه به شکلی تاکید قسمت بعدی جمله است)


* مجددا این نکته را یادآور میشویم که این اصطلاح را نباید در موقعیتهای رسمی به کار برد. مثلا در بیان تسلیت به کسی, استفاده از این جمله میتواند توهین آمیز تلقی شود.


نکته: بعضی از عبارات مشخصا با فعل "die" به کار برده میشوند و نمیتوان به جای آن از این اصطلاح استفاده کرد:


- to die wealthy

- ثروتمند مردن


- to die happy

- شاد مردن


- to die a natural death

- به مرگ طبیعی مردن


- to die many deaths

- مثل ترسوها مردن


مثال:

- We never choose to die many deaths.

- ما هرگز مثل ترسوها مردن را انتخاب نمیکنیم.


نکته: دقت داشته باشید که اگر این عبارت را در جمله ای دیدید, قبل از ترجمه آن به "مردن" اطمینان حاصل کنید که منظور مفهوم لغوی آن بوده یا مفهوم اصطلاحی آن:


- The angry farmer kicked the bucket down the hill.

- کشاورز عصبانی سطل را با لگد به پایین تپه انداخت.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Historic/Historical3

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


پیشتر با نحوه ساختن و کاربرد جملات حال ساده و حال استمراری آشنا شده ایم. در این پست نحوه سوالی کردن این زمانها را یادآوری میکنیم.


نکته۱: برای سوالی کردن جملات حال ساده که در ساخت آنها از مشتقات "to be" یعنی (am/is/are) استفاده شده است, افعال "to be" را به اول جمله می آوریم و بعد از آن فاعل را ذکر میکنیم. در زیر تعدادی از جملات حال ساده و فرم سوالی آنها آورده شده است:


- I am happy.

- Am I happy?

-آیا من خوشحال هستم؟


- She is angry.

- Is she angry?

- آیا او عصبانی است؟


- Are you crazy?

- آیا تو دیوانه ای؟ (دیوونه شدی؟)


توجه: همانطور که از معنی و مفهوم این جملات مشخص است, این جملات بیانگر حالت میباشند و نه بیانگر انجام کاری. در بعضی تقسیم بندیها به این جملات, "زمان حال" و به جملاتی که در آنها انجام فعلی صورت میگیرد, "زمان حال ساده" میگویند. اما ما در اینجا هر دو نوع را در تقسیم بندی "زمان حال ساده" قرار داده ایم.


نکته۲: برای سوالی کردن جملات حال ساده که در آنها فعلی صورت گرفته است, از فعل کمکی "Do" ( و "Does" برای سوم شخص مفرد) استفاده میکنیم. بدین ترتیب که فعل کمکی را در اول جمله می آوریم و بعد از آن بقیه جمله را به همان صورتی که بود اضافه میکنیم:


- You know him.

- Do you know him?

- آیا تو او را میشناسی؟


- She plays tennis.

- Does she play tennis?

- ایا او تنیس بازی میکند؟


 

*همانطور که دیده شد, جمله بعد از فعل کمکی, "جمله خبری" است که اجزای آن به ترتیب فاعل و فعل می باشند.


- Don't you like it?

- آیا تو این را دوست نداری؟



* اگر در جملات سوالی حال ساده بخواهیم از کلمات پرسشی -Wh استفاده کنیم, آنها را در اول جمله قرار میدهیم و بعد از آن فعل کمکی و بعد هم جمله خبری:


- What do you want to know?

- چی چیزی میخواهی بدانی؟



- I don't understand. What do you mean?

- متوجه نمیشوم. منظور شما چیست؟



نکته۳: برای سوالی کردن جملات حال استمراری, از مشتقات "to be" در ابتدای جمله استفاده میکنیم و بعد از آن فاعل و سپس فعل استمراری قرار میگیرد:


- He is walking.

- Is he walking?

- آیا او در حال قدم زدن است؟


- They are leaving.

- Are they leaving?

- آیا آنها دارند میروند؟


* کلمات پرسشی -Wh , در ابتدای جمله قرار میگیرند و بعد از آن بقیه جمله همانند قبل اضافه میشود:


- What are you doing?

- چه کاری داری انجام میدهی؟


- Where is he going?

- آو دارد کجا میرود؟




نکته: در جملات حال ساده, برای تاکید در معنی جمله, فعل کمکی "DO" را قبل از فعل اصلی می آوریم:


- I do trust him.

- من به او اعتماد دارم.




نکته: برای پاسخ دادن به جملات پرسشی حال ساده که از فعل کمکی "Do" استفاده شده است, دو حالت وچود دارد. یکی پاسخ کوتاه و دیگری پاسخ کامل.

 در پاسخ کامل تمام جمله سوالی, در جواب بیان میشود:


A: Do you know him?

B: Yes I know him.

- آیا تو او را میشناسی؟

- بله من او را میشناسم.


پاسخ کامل معمولا در مکالمه استفاده نمیشود و به جای آن از پاسخ کوتاه استفاده میشود.

در پاسخ کوتاه از فاعل به همراه فعل کمکی استفاده میشود:


A: Do you know him?

B: Yes, I do.


A: Do you promise?

B: I do.

- آیا تو قول میدهی؟

- قول میدهم.


بنابراین برای سوال زیر:

- Do you know him?

پاسخ زیر (که زبان آموزان زیادی بدین شکل پاسخ میدهند) مناسب نیست:

- Yes, I know.

 و بایستی از جمله زیر استفاده کرد:

- Yes, I do.


نکته گفته شده, در عین سادگی, یکی از راههای تشخیص میزان تسلط زبان آموزان در مکالمه میباشد.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Hard /Hardly

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کاربرد کلمات


hard / hardly


این دو کلمه هم از جمله کلمات پر کاربرد در زبان انگلیسی میباشند و هم از جمله مواردی هستند که زبان آموزان زیادی را به اشتباه می اندازند. در ادامه با معنی و کاربرد هر کدام آشنا میشویم:


* کلمه "hard" در نقش صفت به معنی "سخت" یا "زیاد" میباشد. به جملات زیر دقت کنید:


- Diamonds are the hardest known mineral.

- الماسها سخت ترین ماده معدنی شناخته شده میباشند.


- He had a hard life.

- او زندگی سختی داشت.


- Hard work is a key to success.

- کار سخت (زیاد) کلیدی برای موفقیت است.



نکته ای که در اینجا وجود دارد و باعث اشتباه زبان آموزان میشود آن است که آنها معمولا کلمه "hard" را فقط در نقش صفت میشناسند و ار آنجاییکه یکی از راههای ساختن قید, اضافه کردن پسوند "ly" به انتهای صفت میباشد, تصور میکنند "hardly" قید مربوط به "hard" میباشد. در صورتی که کلمه "hard" هم صفت است و هم قید. به جملات زیر و نقش قیدی "hard" توجه کنید:


- It was raining hard last night.

- دیشب باران به شدت میبارید.


- You need to think hard about your future.

- تو احتیاج داری درباره آینده ات زیاد فکر کنی.


بنابر این برای بیان جمله ای مانند "او زیاد کار کرد" به کاربردن جمله زیر نادرست است:


- He worked hardly.


 و بایستی از جمله زیر به جای آن استفاده کرد:


- He worked hard.


* کلمه "hardly" یک قید است و با توجه به توضیحات داده شده به معنی "به شدت" یا " به طور زیاد" نیست بلکه معنی آن "به ندرت", "تقریبا نه" , "تقریبا هیچوقت", "تقریبا هیچی" میباشد. مانند:


- There is hardly any sugar left.

- تقریبا هیچ شکری/قندی باقی نمانده است.

(دقت کنید که فعل جمله مثبت است, "is", اما کلمه "hardly" مفهوم جمله را منفی میسازد)


- She hardly ever calls me.

- او تقریبا هیچوقت به من زنگ نمیزند.


- I could hardly believe what he said.

- من به سختی چیزی را که او گفت باور کردم.

(توجه کنید که عبارت "به سختی" در ترجمه این جمله به معنای "به طور زیاد" نیست بلکه مفهوم آن این است که "تقریبا باور نکردم" و این نکته را در ترجمه از فارسی به انگلیسی باید به خاطر داشت تا بتوان انتخاب درستی بین این دو کلمه انجام داد.)

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Smell a rat

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn



آشنایی با اصطلاح


Smell a rat


این اصطلاح از جمله اصطلاحات پر کاربرد در زبان انگلیسی میباشد که البته معادل مشخصی در زبان فارسی ندارد. 


کلمه "smell" یک فعل بوده و به معنای "بو کردن" یا "بو دادن" میباشد. زمان گذشته آن به صورت smelled یا smelt به کار برده میشود: 


- Dinner smells good.

- شام بوی خوبی میدهد.


- The dog smelt a rabbit.

- سگ یک خرگوش را بو کرد. (سگ بوی یک خرگوش به مشامش خورد.)


کلمه "rat" به معنای "موش" میباشد. البته در زبان انگلیسی به موشهای کوچک که معمولا در آزمایشگاهها دیده میشوند "mouse" گفته میشود و برای موشهای بزرگتر که معمولا در جوبها قابل مشاهده هستند از "rat" استفاده میشود. اما در فارسی هر دو همان "موش" خطاب میشوند.


* ترجمه لغوی این اصطلاح, "بوی یک موش به مشام خوردن" بوده اما مفهوم آن این است که "یک مشکلی وجود دارد" یا "یک جای کار می لنگد". با دقت در جملات زیر مفهوم و کاربرد این اصطلاح را بهتر درک خواهید کرد:


مثال۱:


- Alice: Look! the windows are open.I am sure they were closed before.

- Bob: I smell a rat. It's better to call the police.


- آلیس: نگاه کن! پنجره ها باز هستند. من اطمینان دارم که آنها قبلا بسته بودند.

- باب: من فکر میکنم یک مشکلی وجود دارد. بهتر است که به پلیس زنگ بزنیم.


مثال۲: (دیالوگی از یک فیلم)


- I'm in the hotel but if I smell a rat, the money and I are gone.

- من داخل هتل هستم اما اگه احساس کنم مشکلی وجود داره(کلکی تو کاره) من و پولها میریم.(ناپدید میشیم)



توجه: در مورد ترجمه جملاتی که در این پستهای آموزشی ارایه میشود این نکته را به یاد داشته باشید که در ابتدا ترجمه لغوی (تحت الفظی) ارایه میشود, چرا که هدف, آشنا شدن زبان آموزان با معنی لغات به کار رفته میباشد اما در بعضی موارد ترجمه روانتر جمله, درون پرانتز آورده شده است. ارایه ترجمه روان, نیازمند تغییراتی در جمله مبدا با توجه به زبان مقصد میباشد. مثلا در ترجمه قسمت دوم جمله آخر میتوانستیم از عبارت "من با پولها میرم" استفاده کنیم اما به دلیل ترجمه تحت الفظی, عبارت دیگری استفاده شده است.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Affect /Effect

به کلمات مشابه زیر دقت کنید:

Affect/Effect


*کلمه "Affect" یک فعل بوده و به معنای "تاثیر گذاشتن" میباشد:


- His decision will affect the team .

- تصمیم او بر روی تیم تاثیر خواهد گذاشت.


*کلمه "Effect" یک اسم بوده و به معنای "تاثیر" میباشد:


- The manager's action had little effect on income.

- اقدام مدیر تاثیر کمی بر روی درآمد داشت.


نکته: بعد از "effect" از حرف اضافه "on" استفاده میشود.


توجه: کلمه "effect" دارای معانی مختلفی میباشد. در اینجا به پرکاربردترین معنی اشاره شده است.

  • محمود از گیلان