آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

در این وبلاگ پیام های ارسالی از شبکه اجتماعی بیسفون ذخیره می‌شود

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Lunar/Lunatic

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمات


Lunar / Lunatic



- Lunar

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/lunar


- Lunatic

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/lunatic


این دو کلمه با آنکه از نظر ظاهری شبیه هم هستند (معادل صنعت جناس در ادبیات فارسی) و از یک ریشه میباشند اما کاربرد معنایی متفاوتی دارند.


کلمه "Lunar" به موضوعی اشاره دارد که با کره ماه در ارتباط است و "Lunatic" به معنای شخصی است که کار دیوانه واری انجام میدهد یا در اصطلاح عامیانه, "دیوانه" است. 


*** کلمه "Lunatic" از نظر گرامری, هم نقش اسم دارد (شخص دیوانه) و هم نقش صفت (احمقانه, دیوانگی):



- This lunatic suddenly came in from the side of the road.

- این (شخص) دیوانه ناگهان از کنار جاده (به داخل مسیر) آمد.


- suddenly

- ناگهان

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/suddenly


- side

- کنار - کناره

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/side


- road

- جاده

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/road



- This is a lunatic idea.

- این یک ایده احمقانه است.


- idea

- ایده - نظر

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/idea



** دو عبارتی که با این کلمه کاربرد زیادی دارند, به صورت زیر میباشند:


1) It's (That's) lunatic.

- این احمقانه است / حماقته / دیوانگیه


2) You lunatic!


- تو دیوانه ای 

(دقت داشته باشید که در این عبارت از فعل "are" به معنای "میباشی" استفاده نشده است). این عبارت و عبارات مشابه که در آن از ضمیر "you" به اضافه یک صفت (بدون "are") استفاده میشود, معمولا در آخر جملات استفاده میشوند. بدین شکل که جمله اصلی خود را بیان میکنید و در آخر, این عبارات به کار میروند.


- You can't do this, {you lunatic!}/ {you idiot!} / {you moron!} / ...


در ترجمه این عبارات, دیگر به شکل "تو...هستی" ترجمه نمیکنیم بلکه خود صفت را بیان میکنیم:


- تو نمیتوانی این کار را انجام بدهی, {ای دیوانه} / {ای احمق} / {ای ابله}


- idiot

- احمق - ابله

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/idiot


- moron

- احمق - ابله

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/moron


(خشم و عصبانیت در "moron" از "idiot" , بیشتر است)



***‌ مثالهای کلمه "Lunar":


- Lunar calendar

- تقویم بر اساس حرکت ماه (تقویم قمری)


- calendar

- تقویم

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/calendar


- lunar activity

- فعالیت ماه (این عبارت به معنای تاثیر حرکت و موقعیت سیاره ماه, بر موضوعات مختلف, میباشد)


- activity

- فعالیت

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/activity



* هر دو کلمه "Lunar" و "Lunatic" از ریشه لاتین "Luna" به معنای "ماه" گرفته شده اند و شخص "Lunatic" , شخصی بوده است که طبق باور پیشینیان, دچار تاثیرات ماه بر ذهن و عقل, شده است که در فارسی به این شخص, "ماه زده" میگفتند.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Betray

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمه 

Betray

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/betray


این کلمه یک فعل بوده و به معنای "خیانت کردن" میباشد. کاربرد آن هم, مانند زبان فارسی است یعنی مثلا هم میتواند در مورد خیانت به یک مجموعه یا کشور به کار رود و هم خیانت به یک شخص در روابط عاطفی و اجتماعی.


- They offered him money to betray his colleagues.

- آنها به او پیشنهاد پول دادند تا به همکارانش خیانت کند.


- offer

- پیشنهاد دادن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/offer


- colleague

- همکار

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/colleague


- money

- پول

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/money




- Alice felt betrayed when she found out the truth about him.

- آلیس احساس خیانت کرد (حس کرد به او خیانت شده) وقتی حقیقت را در مورد او پیدا کرد (فمهید).


- felt

- {گذشته فعل feel}

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/felt


- feel

- احساس کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/feel


* این فعل را با فعل زیر اشتباه نگیرید.

- fill

- پُر کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/fill


- found 

- {گذشته فعل find}

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/found


- find (out)

- پیدا کردن - پی بردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/find


- truth

- حقیقت

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/truth


* قبل از "truth" از حرف اضافه "the" استفاده میشود.


** کاربرد دیگری که این فعل دارد به معنای "آشکار کردن" یا همان "لو دادن" میباشد و معمولا در مورد چیزی به کار میرود که سعی در پنهان کردن آن وجود داشته است.


- His voice betrayed the worry he was trying to hide.

- (لحن) صدای او, نگرانی که او سعی داشت پنهان کند را آشکار کرد (لو داد).


- worry

- نگرانی - نگران بودن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/worry


- hide

- پنهان کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/hide



** اسم این فعل, کلمه زیر و به معنای "خیانت" میباشد.

- Betrayal

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/betrayal



- I saw her actions as a betrayal of my trust.

- من کارهای او را خیانتی به اعتمادم دیدم.


- trust

- اعتماد

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/trust



** برای بیان "خائن" از کلمه متفاوتی استفاده میشود.

- Traitor

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/traitor


- He turned traitor and joined the enemy.

- او خائن شد و به دشمن پیوست.


- join

- ملحق شدن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/join


- enemy

- دشمن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/enemy


** در بعضی موارد, از خود فعل "betray" اسم فاعل "betrayer" نیز ساخته و استفاده میشود که البته همه گیر و استاندارد همه جا, نمیباشد

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

پاسخ تمرین

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


در روزهای گذشته, متنی جهت تمرین ارایه شده بود که در این پست ترجمه (تحت اللفظی متمایل به روان) آن در اختیار شما قرار میگیرد.



Is your glass half-empty or half-full? How you answer this question may reflect your outlook on life, your attitude toward yourself, and whether you're optimistic or pessimistic and it may even affect your health.


آیا لیوان شما نیمه خالیست یا نیمه پُر؟ چگونگی پاسخ شما به این سوال میتواند دیدگاه شما نسبت به زندگی, خودتان و اینکه آیا شما خوشبین یا بدبین هستید را نشان دهد و این موضوع حتی میتواند سلامتی شما را تحت تاثیر قرار دهد.



Every life has its ups and downs, but having an optimistic outlook on life has a significant positive effect on quality of life, such as one’s mental and physical well-being.

هر زندگی بالا و پایین خود را دارد, اما داشتن یک دیدگاه و نگرش خوشبینانه (مثبت) نسبت به زندگی تاثیر مثبت قابل توجهی بر کیفیت زندگی, مثلا بر روی سلامتی جسمی و ذهنی شخص دارد.



Optimism is also a key component in managing stress. 

خوشبینی یکی از اجزای کلیدی در مدیریت استرس میباشد.


Optimism doesn’t mean ignoring the hard or challenging things in life, but it does mean changing how you approach them.

خوشبینی به معنای نادیده گرفتن موضوعات چالش برانگیز زندگی نیست, بلکه به معنای تغییر روش مواجه شدن با آنهاست.



** همانطور که در این ترجمه مشاهده شد, زمانی که بخواهیم ترجمه روان از متنی را ارایه کنیم, در بعضی موارد, ناگزیر از تغییرات "اندک" در متن و بعضی کلمات میباشیم که البته این تغییرات به هیچ وجه نباید در ساختار و بیان متن اصلی تغییری ایجاد کنند.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Introvert/Extrovert

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمات


Introvert

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/introvert


Extrovert

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/extrovert


این دو کلمه اسم بوده و به ترتیب به معنی "شخص درونگرا" و " شخص برونگرا" میباشد. ساده ترین کاربرد این دو کلمه, معرفی ویژگیهای اخلاقی افراد میباشد. 


- Alice described her as an introvert.

- آلیس او را یک شخص درونگرا توصیف کرد.


- describe

- توصیف کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/describe



- He is an extrovert .

- او یک شخص برونگرا ست.



** صفات این دو اسم, به صورت زیر میباشند:

- introverted

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/introverted


- extroverted

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/extroverted


معانی آنها, به ترتیب, "درونگرا" (یا "درونگرایانه") و "برونگرا" (یا "برونگرایانه") میباشد.


- He is introverted.

- او درونگراست.


- It was an extroverted behaviour.

- آن یک رفتار برونگرایانه بود.


- behaviour

- رفتار

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/behaviour

** دو اسم دیگر مرتبط, به صورت زیر میباشند:


- introversion

- درونگرایی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/introversion


- extraversion

- برونگرایی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/extraversion



- Some people think that an individual’s degree of extroversion or introversion is inherited.

- بعضی از افراد فکر میکنند که میزان برونگرایی یا درونگرایی هر شخص, ارثی است. 


- individual

- شخص

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/individual


- degree

- درجه - میزان

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/degreee


- inherit

- به ارث بردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/inherit

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان