[کانال آموزش زبان بیسفون]
http://bpn.io/gbpn
آشنایی با کلمه
Achieve
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/achieve
این کلمه یک فعل بوده و به معنای "موفق شدن در رسیدن به هدف" و یا "موفق شدن در انجام کاری یا ایجاد شرایطی" میباشد. البته در رسیدن به هدفی که معنای این کلمه است, سعی و تلاش و شایستگی نقش دارد و برای چیزهای بادآورده از آن استفاده نمیشود.
- He had finally achieved success.
- او سرانجام به موفقیت رسیده بود.
- They could not achieve their target of less than 3% inflation.
- آنها نتوانستند به هدفشان که تورم زیر ۳٪ بود برسند.
- target
- هدف
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/target
- inflation
- تورم
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/inflation
- All you've achieved is to upset my parents.
- تنها کاری که توانسته ای انجام دهی, ناراحت کردن والدین من بوده است.
- upset
- ناراحت (کردن)
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/upset
- parents
- والدین
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/parent
** صفتی که از این فعل ساخته میشود, "achievable" به معنای " (هدف) قابل دسترسی" میباشد و متضاد آن "unachievable" است.
- It's an achievable goal.
- این یک هدف دست یافتنی است.
- It's an unachievable goal.
- این یک هدف دست نیافتنی است.
** اسم این فعل, "achievement" و به معنای "هدف دست یافته" یا "موفقیت" میباشد.
- achievement
- موفقیت - هدف دست یافته
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/achievement
- It was a remarkable achievement for such a young player.
- آن یک موفقیت قابل توجه برای همچین بازیکن جوانی بود.
- remarkable
- قابل توجه - در خور تحسین
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/remarkable
- young
- جوان
http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/young
همانطور که میبینید در ترجمه این جمله, "achievement" به شکل "موفقیت" ترجمه شده است. در جمله اصلی اگر از "success" نیز استفاده میشد, ما آن را هم "موفقیت" ترجمه میکردیم. اما نکته ای که در استفاده از "achievement" در مقابل "success" وجود دارد, تاکید بر تلاش و پشتکار در طول زمان و قابلیت فرد است.