آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

در این وبلاگ پیام های ارسالی از شبکه اجتماعی بیسفون ذخیره می‌شود

آخرین مطالب

۳۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

Achieve

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمه 

Achieve

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/achieve


این کلمه یک فعل بوده و به معنای "موفق شدن در رسیدن به هدف" و یا "موفق شدن در انجام کاری یا ایجاد شرایطی" میباشد. البته در رسیدن به هدفی که معنای این کلمه است, سعی و تلاش و شایستگی نقش دارد و برای چیزهای بادآورده از آن استفاده نمیشود.


- He had finally achieved success.

- او سرانجام به موفقیت رسیده بود.


- They could not achieve their target of less than 3% inflation.

- آنها نتوانستند به هدفشان که تورم زیر ۳٪ بود برسند.


- target

- هدف

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/target


- inflation

- تورم

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/inflation



- All you've achieved is to upset my parents.

- تنها کاری که توانسته ای انجام دهی, ناراحت کردن والدین من بوده است.


- upset

- ناراحت (کردن)

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/upset


- parents

- والدین

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/parent


** صفتی که از این فعل ساخته میشود, "achievable" به معنای " (هدف) قابل دسترسی" میباشد و متضاد آن "unachievable" است.



- It's an achievable goal.

- این یک هدف دست یافتنی است.


- It's an unachievable goal.

- این یک هدف دست نیافتنی است.


** اسم این فعل, "achievement" و به معنای "هدف دست یافته" یا "موفقیت" میباشد.


- achievement

- موفقیت - هدف دست یافته

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/achievement


- It was a remarkable achievement for such a young player.

- آن یک موفقیت قابل توجه برای همچین بازیکن جوانی بود.


- remarkable

- قابل توجه - در خور تحسین

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/remarkable


- young

- جوان

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/young


همانطور که میبینید در ترجمه این جمله, "achievement" به شکل "موفقیت" ترجمه شده است. در جمله اصلی اگر از "success" نیز استفاده میشد, ما آن را هم "موفقیت" ترجمه میکردیم. اما نکته ای که در استفاده از "achievement" در مقابل "success" وجود دارد, تاکید بر تلاش و پشتکار در طول زمان و قابلیت فرد است.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

insult

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمه 

insult

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/insult


**این کلمه در نقش اسم به معنای "توهین" و در نقش فعل به معنای "توهین کردن" میباشد. 


- I did not come here to insult you.

- من اینجا نیومدم که به تو توهین کنم.


- After drinking too much, he insulted all my friends.

- بعد از نوشیدن خیلی زیاد, او به همه دوستانم توهین کرد.


- It was a political insult.

- آن یک توهین سیاسی بود.


- political

- سیاسی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/political


- Sometimes insults are hard to take.

- بعضی وقتها پذیرش (تحمل) توهینها سخت است.



** صفت این فعل, کلمه "insulting" و به معنای "توهین آمیز" میباشد.

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/insulting


- It was an insulting behavior.

- آن یک رفتار توهین آمیز بود.

- behavior

- رفتار

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/behavior



-- یکی از عباراتی که با "insult" زیاد استفاده میشود

"insult intelligence"

میباشد که میتوان آن را "توهین به شعور" معنی کرد. البته "intelligence" به معنی "هوش و ذکاوت" میباشد اما در این عبارت میتوان آن را "شعور" معنی کرد.

- Intelligence

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/intelligence



- The speech insulted the intelligence of the audience.

- (آن) سخنرانی به شعور مخاطبین توهین کرد.


- speech

- سخنرانی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/speech


- audience

- مخاطب

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/audience





** یکی از مترادفهای این کلمه, که زیاد هم به کار برده میشود, "affront" است.

- affront

- توهین (کردن)

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/affront


- I think it's an affront to the manager.

- من فکر میکنم این یک توهین به مدیر است.

- manager

- مدیر

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/manager



- His behavior really affronted them.

- رفتار او واقعا به آنها توهین کرد. (رفتار او توهین آمیز بود)


- There are laws that affront society.

- قوانینی وجود دارند که به جامعه توهین میکنند.


- law

- قانون

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/law

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Eliminate /illuminate

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمات


Eliminate / illuminate



** Eliminate

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/eliminate


یک فعل بوده و به معانی "حذف کردن", "از زحمت چیزی خلاص شدن", "حذف کردن حریف در ورزش" و در متون معنای "کُشتن" هم میدهد.


- Credit cards eliminate the need to carry a lot of cash.

- کارتهای اعتباری (کارتهای عابر بانک) نیاز به حمل پول نقد زیاد را از بین بردند.


- carry

- حمل کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/carry


- cash

- پول نقد

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/cash



- The police have eliminated two suspects from their investigation.

- پلیس دو مظنون را از تحقیقات (بازجویی) خود حذف کرده است.


- suspect

-- مظنون

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/suspect


- investigation

- تحقیق و بررسی - بازجویی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/investigation




اسم این فعل, کلمه "elimination" میباشد.

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/elimination



- The elimination of disease / poverty / crime

- از بین بردن بیماری / فقر / جُرم


- disease

- بیماری

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/disease



- poverty

- فقر

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/poverty


- crime

- جُرم

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/crime



- There were three eliminations in the first round of the competition.

- سه حذف در دور اول مسابقه رخ داد.


- round

- مرحله

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/round


- competition

- مسابقه 

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/competition





** illuminate

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/illuminate


این کلمه یک فعل بوده و به معنای "روشن کردن با نور" , "واضح و آشکار کردن" میباشد.


- The sun illuminates the earth.

- خورشید زمین را روشن میکند.


- the earth

- کره زمین

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/earth




- The text illuminates the philosopher's early thinking.

- این متن نظرات ابتدایی (اولیه) فیلسوف را آشکار میسازد.

- philosopher

- فیلسوف

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/philosopher


- early

- زود - اولی - اولیه

- http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/early

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

ماضی بعید استمراری

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


**ماضی بعید استمراری


در ادامه مبحث گرامر, با زمان ماضی بعید استمراری (گذشته کامل استمراری در انگلیسی) آشنا میشویم. این زمان نشانگر فعلی است در گذشته که قبل از از یک فعل یا زمان دیگری در گذشته, به صورت استمراری رخ داده است.


برای ساخت این زمان, بعد از فاعل, فعل کمکی "had" , بعد از آن "been" و در نهایت فعل اصلی را به صورت استمراری (ing) می آوریم.


- I was very tired when I got home. I had been working hard all day.

- وقتی به خانه رسیدم خیلی خسته بودم. کل روز را کار کرده بودم.


نکته۱: دقت داشته باشید که قید زمان "all day" به معنای "کل روز" نشانگر استمراری بودن فعل است.


- We had been playing football for about half an hour when it started to rain.

- ما تقریبا نیم ساعت بود که (داشتیم) فوتبال بازی میکردیم وقتی باران شروع شد.


نکته۲: یکی دیگر از نشانه های استمرار, استفاده از "for" به همراه مدت زمان است.


نکته ۳: فعلی که ماضی بعید استمراری قبل از آن رخ داده است, معمولا گذشته ساده میباشد.


- The police arrested the motorist who had been huffing.

- پلیس موتورسواری را که سروصدا ایجاد میکرد دستگیر کرد.


فعل "huff" به معنای ایجاد سرو صدای بلند میباشد که در مورد موتور یا ماشین این کار با گاز دادن زیاد یا کارهایی از این قبیل, انجام میشود. 


http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/huff


- arrest

- دستگیر کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/arrest



- Bob gave up smoking two months ago. He'd been smoking for 7 years.

- باب دو ماه پیش سیگار کشیدن را ترک کرد. او هفت سال سیگار میکشید.



فعل "give up" , به معنای "ترک کردن کاری" یا عامیانه تر "بیخیال کاری شدن" می باشد. در بعضی موارد هم به معنی "کم آوردن" یا "بریدن" (از انجام کاری) میباشد.



نکته ۴: در بعضی موارد هم نشانه گرامری استمرار همانند مواردی که اشاره شد وجود ندارد و این ماهیت فعل است که باعث میشود فعل به صورت استمراری به کار برده شود:

- The ground was wet because it had been raining before.

- زمین خیس بود چون پیش از آن باران باریده بود.


همانطور که در این جمله دیده میشود, نشانه گرامری استمرار مانند "for" یا قیدهای زمانی مانند "all day" وجود ندارد اما ماهیت فعل باریدن, استمراریست و در نتیجه از ماضی بعید استمراری استفاده میکنیم.


نکته ۵ : همانطور که در مورد سایر زمانهای استمراری گفته شد, بعضی از افعال حالت استمراری ندارند:


- The car had belonged to Alice for years before Bob bought it.

- ماشین سالها متعلق به آلیس بود قبل از آنکه باب آن را بخرد.


در این جمله با اینکه "for" به همرا مدت زمان آمده است (نشانه استمراری) اما چون فعل "belong" (تعلق داشتن) فعلیست که حالت استمراری ندارد, از ماضی بعید ساده استفاده شده است.


- belong

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/belong


- bought

- گذشته فعل "buy" (خریدن)

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/bought




- Past Perfect

- ماضی بعید (گذشته کامل)


- Past Perfect Continuous

- ماضی بعید استمراری (گذشته کامل استمراری)

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان