آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

در این وبلاگ پیام های ارسالی از شبکه اجتماعی بیسفون ذخیره می‌شود

آخرین مطالب

۳۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


در ادامه مباحث گرامر و زمانها, اکنون به بررسی تعریف و کاربرد دو زمان "ماضی نقلی" و "ماضی نقلی استمراری" میپردازیم. 

این دو زمان نسبت به زمانهایی که پیش از این در مورد آنها صحبت کردیم, ظرافت بیشتری دارند و برای بهتر روشن شدن مفهوم آنها توضیح بیشتری لازم است.


ابتدا برای یادآوری و چون به آنها نیاز داریم, از زمان حال ساده و حال استمراری یک مثال ذکر میکنیم:


- I know him.

- من او را میشناسم. (حال ساده)


- I'm reading a book.

- من دارم یک کتاب میخوانم. (حال استمراری)


و نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم آن است در زبان انگلیسی به زمان ماضی نقلی, ‫"حال کامل" گفته میشود اما معادل فارسی آن را استفاده میکنیم تا بهتر بتوان با آن ارتباط برقرار کرد.



**ماضی نقلی:

این زمان بیانگر فعلی(کاری) است که در گذشته انجام شده اما "اثر" آن تا زمان حال ادامه دارد. روش ساخت این زمان بدین صورت است که بعد از فاعل, فعل کمکی "have" (برای سوم شخص has ) آورده میشود و پس از آن قسمت سوم فعل که به اختصار "P.P" گفته میشود به کار میرود:


- I have read this book.

- من این کتاب را خوانده ام.


همانطور که گفته شد, فعل "have" در این ساختار, یک فعل کمکی است و به معنای "داشتن" و یا هیچ معنی دیگری نمیباشد.


- I have had contact with him recently.

- من اخیرا با او ارتباط داشته ام (در ارتباط بوده ام)


در این جمله, فعل "have" که در ابتدا آمده, فعل کمکی و جزء گرامر است و همانطور که گفتیم معنای لغوی ندارد. اما فعل "had" که بعد از آن آمده است, فعل اصلی است که در اصل "have" (به معنای داشتن) بوده اما چون ما در این زمان از قسمت سوم فعل اصلی استفاده میکنیم, به "had" تبدیل شده است.



اکنون با یک مثال به کاربرد "ماضی نقلی" اشاره میکنیم:

فرض کنید شخصی با جمله زیر, نظر شما را در باره یک کتاب میپرسد:


- What do you think of this book?

- تو درباره این کتاب چه فکری میکنی؟(نظر تو درباره این کتاب چیه؟)


شما این کتاب را قبلا خوانده اید. برای بیان این موضوع بایستی از "ماضی نقلی" استفاده کنید:


- I have read this book. This is a good book.

- من این کتاب را خوانده ام. این کتاب خوبیست.


ابهام و در حقیقت نکته ای که در این مثال وجود دارد این است که آیا میتوان در جواب این سوال از جمله زیر که "گذشته ساده" است استفاده کرد؟:


- I read this book. This is a good book.


با اینکه عمل کتاب خواندن در گذشته رخ داده است, اما به ۲ دلیل نمیتوانیم از "گذشته ساده" در این حالت استفاده کنیم. یکی اینکه درست است که عمل کتاب خواندن در گذشته صورت گرفته است اما اثر آن تا اکنون ادامه داشته است (اثر آن, آگاهی شما از مطالب آن است که منجر به نظر شما درباره کتاب میشود). دلیل دوم, کاربرد "گذشته ساده" است. "گذشته ساده" مربوط به بازه زمانی (قید زمان) مشخصی در گذشته است که در جمله به آن اشاره میشود:


- I read this book last night.

- من این کتاب را دیشب خواندم.



مثال دیگر:


- I went to visit a friend.

- من رفتم تا یک دوست را ببینم. (سر بزنم)


در این جمله, بازه زمانی ذکر نشده اما فعل به صورت "گذشته ساده" به کار رفته است. نکته این جمله آن است که این جمله بدون مقدمه ذکر نشده است و طرفین گفتگو میدانستند درباره چه زمانی صحبت میکنند. مثلا جمله فوق میتواند در جواب سوال زیر باشد:


- Where/why did you go yesterday/last night/ then ?

- کجا/چرا رفتی دیروز/دیشب/اونموقع؟



مثال دیگر از "ماضی نقلی":

فرض کنید ماشین یا یک وسیله ای خراب شده است و کسی نمیتواند از آن استفاده کند. شما آن را تعمیر میکنید و به دوست خود میگویید:


- You can use it now. I've (I have) fixed it.

- الان میتونی ازش استفاده کنی. من آن را درست کرده ام.


در اینجا از "ماضی نقلی" استفاده کرده ایم. حال اگر شما دوست خود را فردا ببینید, به او خواهید گفت:


1) You can use it now. I have fixed it.

یا

2) You can use it now. I fixed it yesterday.


هر دو جمله در این حالت از نظر گرامری درست هستند ولی چون در این جمله تاکید بر روی اثر فعل میباشد (درست شدن و قابل استفاده بودن), بهتر است از جمله "۱" استفاده کنیم.



همانطور که گفته شد زمانهای ماضی نقلی ساده و استمراری, نسبت به سایر زمانهای گفته شده, تمرکز و تمرین بیشتری میطلبند. ساخت این زمانها ساده است اما مهم انتخاب به موقع آنها در جملات میباشد. ادامه مطلب را در روزهای دیگر پی میگیریم.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Ice Breakers2

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


در روزهای گذشته با جملاتی که برای باز کردن سر صحبت به کار میروند آشنا شدیم. حال ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که شخص دیگری بخواهد سر صحبت را با شما باز کند. به همین دلیل جملات گفته شده را به صورت سوال و جواب مطرح میکنیم تا هم بیشتر و بهتر با فضای این تیپ مکالمات آشنا شوید و هم اینکه به اهمیت گرامر پی ببرید(به بعضی از سوالات دو جواب داده شده است)



A: Where did you grow up?

- شما کجا بزرگ شدی؟

B: I grew up in Tehran, but I was born in Shiraz. My family moved to Tehran when I was three; So, I don't remeber much my birth place.

- من در تهران بزرگ شدم اما در شیراز به دنیا آمدم. خانواده من به تهران آمدند (نقل مکان کردند) وقتی من ۳ ساله بودم. به خاطر همین چیز زیادی از محل تولدم به یاد نمی آورم.




A: Do you have any siblings?

- آیا شما برادر و خواهری دارید؟

B: Yes, I have two brothers and one sister. My sister goes to high school. One of my brothers is married and the other one is doing his military service.

- بله. من ۲ برادر و یک خواهر دارم. خواهرم به دبیرستان میرود(دبیرستانی است). یکی از برادرهایم متاهل است و دیگری مشغول انجام خدمت سربازی است.



A: What do you do for living?

- شغل شما چیه؟

B: I have a part-time job as an education consultant.

- من به صورت پاره-وقت به عنوان مشاور تحصیلی کار میکنم.

B: I am a hair-styler / babysitter / manager 

- من یک آرایشگر (با تخصص در پیرایش مو) / پرستار بچه / مدیر هستم



A: What do you like to do in your spare time?

- دوست دارید در اوقات بیکاری (فراغت) چه کاری انجام دهید؟

B: I like (watching TV / listening to music / reading a book / walking)


- من تلویزیون دیدن / گوش کردن به موزیک / کتاب خواندن / قدم زدن را دوست دارم.

B: I'm interested in photography / history 

- من علاقه مند هستم به عکاسی / تاریخ



A: What do you like to do to relax?

- دوست دارید برای ریلکس کردن چه کاری انجام دهید؟

B: I like relaxing with sports / coffee / juice / long hot bath / massage / meditation

- من ریلکس کردن با ورزش / قهوه / آب میوه / حمام داغ طولانی / ماساژ / مدیتیشن را دوست دارم.



A: Do you play any instruments?

- آیا سازی مینوازید؟

B: Yes, I play (the guitar / the piano / the violin / the hammered dulcimer)

- بله, من گیتار / پیانو / ویولن / سنتور مینوازم

B: Yes, I'm learning to play the piano.

- بله, من دارم پیانو یاد میگیرم


A: What's your dream job?


- شغل رویایی شما چیست؟

B: I love to be a (dentist / lawyer / marine biologist / pilot / CEO /businessman / actor / actress )


- من واقعا دوست دارم یک دندانپزشک / وکیل / بیولوژیست دریایی / خلبان / مدیر عامل / بازرگان / هنرپیشه (مذکر) / هنرپیشه (مونث) / باشم


B: My dream job is owning my own business.

- شغل رویایی من داشتن بیزنس خودمه.


A: What is the first thing that you (think of/do) in the morning?

- اولین چیزی که صبح به آن فکر میکنید/ انجام میدهید چیست؟

B: I think about making today a better day.

- من به امروز رو روز بهتری کردن فکر میکنم.


B: I always begin my day with prayer to thank God for another beuatiful day.

- من همیشه روزم رو با دعا و نیایش (نماز) شروع میکنم تا خداوند رو به خاطر یک روز زیبای دیگه شکر کنم.





میزان جوابی که در واقعیت به سوالها میدید, بستگی به علاقه شما به وارد شدن در گفتگو دارد. اما در اینجا که هدف یادگیری و تمرین است, جوابها بایستی تا حد امکان طولانی باشند. در جوابهایی که برای این سوالها انتخاب شد, از نکات گرامری که تا کنون گفته شده بود استفاده شده است و برای همین فضای جوابدهی محدود بوده است. هدف ما از تاکید بر روی گرامر, رساندن زبان آموزان به سطحی است که بتوانند جملات مد نظر خود را بسازند و بیان کنند.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Embarrass

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با فعل

Embarrass


این فعل دارای معانی چندگانه میباشد. معادل مشخصی نمیتوان در زبان فارسی برای آن پیدا کرد. معنی این فعل میتواند یکی یا ترکیبی از معانی "دستپاچه کردن", "هول کردن", "خجالت دادن", "احمق نشان دادن", "معذب کردن", "شرمنده کردن" باشد. برای درک بهتر معنی و کاربرد این فعل, جملات متنوعی انتخاب شده اند. در بیشتر جملات از ترجمه "دستپاچه شدن" استفاده شده است اما همانطور که قبلا گفته شد, ترجمه فارسی برای ما اهمیت زیادی ندارد. سعی کنید با دقت در فضای جملات, کاربرد موقعیتی این کلمه را در زبان انگلیسی درک کنید. اسم این فعل "Embarrassment" میباشد.



- Her questions about my private life embarrassed me.

- سوالات او درباره زندگی خصوصی من, من را دستپاچه (معذب) کرد.



- She felt embarrassed at being the center of attention.

- او از در مرکز توجه بودن احساس دستپاچگی کرد.


- It was so embarrassing singing in public.

- آواز خواندن در جمع واقعا دستپاچه کننده (هول کننده) بود.


- I nearly died of embarrassment when he said that.

- من تقریبا از خجالت مُردم وقتی او آن حرف را زد.


- I would never do anything to embarrass my family.

- من هرگز کاری نمیکنم که باعث خجالت (شرمندگی) خانواده ام بشود.


- Unexpected laughter embarrassed the speaker.

- خنده غیرمنتظره باعث دستپاچگی (هول شدن) سخنران شد.


- An embarrassing moment.

- لحظه ای که باعث دستپاچگی یا خجالت شما میشود.

{مثلا لحظه ای که شما دوست دارید زمین دهن باز کند و شما را ببلعد}


- It's an embarrassment that after all this time, these are the best candidates they can offer.

- این یک شرمساری (خجالت) است که بعد از این همه وقت, اینها {اشاره به افرادی خاص} بهترین کاندیداهایی هستند که آنها {اشاره به افرادی دیگر} میتوانند پیشنهاد دهند.


- He got embarrassed when he saw his drunken father on the street.

- او وقتی پدر مست خود را در خیابان دید , خجالت زده شد.


-To be embarrassed for

- این عبارت به معنای آن است که شخص دیگری باید احساس خجالت بکند (از کاری که انجام داده)


- I'm embarrassed for you behaving like that.

- به نظرم تو باید خجالت بکشی به خاطر این طرز رفتار. (به نظرم رفتار تو خجالت آوره) 


مثال زیر عینا از یک نشریه آمریکایی نقل شده است:


- President Obama said that he was embarrassed for the 47 Republican senators who sent a letter to Iran .

- رییس جمهور اوباما گفت که (به نظر او) ۴۷ سناتور جمهوریخواه که به ایران نامه فرستادند باید احساس شرمندگی و خجالت بکنند. (فرستادن نامه کار خجالت آوری بود)

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Ice Breakers

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


جملاتی برای شروع گفتگو

Ice Breakers


از جملات زیر میتوانید برای باز کردن سر صحبت با دیگران استفاده کنید. همانطور که در فارسی, اصطلاح "باز شدن یخ" در ابتدای ملاقاتها و گفتگوها وجود دارد, در زبان انگلیسی نیز "Ice Breaker" به معنای چیزی است که میتواند یخ فضا را بشکند و فضا را آماده برای صحبت بیشتر کند. جملات زیادی برای این کار وجود دارد که ما در اینجا به معمولترین و کم خطر ترین آنها اشاره میکنیم.


برای تمرین میتوانید این جملات و جواب آنها را با دوستان خود تمرین کنید و یا اینکه سوالات را از خود بپرسید و به آنها جواب بدهید. بیشتر این جملات مربوط به زمان حال ساده و گذشته ساده میباشند. با مرور نکات گرامری گفته شده در باره این زمانها میتوانید جواب صحیحی برای آنها پیدا کنید.


- Where did you grow up?

- شما کجا بزرگ شدی؟



- Do you have any siblings?

- آیا شما برادر و خواهری دارید؟



- What do you do for living?

- شغل شما چیه؟




- What do you like to do in your spare time?

- دوست دارید در اوقات بیکاری چه کاری انجام دهید؟



- What do you like to do to relax?

- دوست دارید برای استراحت (ریلکس کردن) چه کاری انجام دهید؟



- Do you play any instruments?

- آیا سازی مینوازید؟



- Where did you go to school?

- کجا به مدرسه رفتید؟



- What was your favorite subject?

- درس مورد علاقه شما چه بود؟

{دقت کنید که برای این سوال از Lesson استفاده نمیشود)



- What's your dream job?

- شغل رویایی شما چیست؟



- What is the first thing that you think of in the morning?

- اولین چیزی که صبح به آن فکر میکنید چیست؟



نکته ای که باید به یاد داشته باشید آن است در گفتگوی اول, سوالات زیادی از طرف مقابل نپرسید. جملات گفته شده مثالهایی برای شروع صحبت میباشند و از بین آنها میتوانید سوالات مناسب با موقعیت خود را انتخاب کنید. همچنین از مطرح کردن سوالهای شخصی و خصوصی و پیرامون موضوعاتی همچون عقاید مذهبی و گرایشهای سیاسی خودداری کنید.


یکی از موضوعات معمول برای صحبت, امور مریوط به دانشگاه میباشد. از جملات زیر میتوانید در این موقعیتها استفاده کنید:


- What is the name of your university?

- اسم دانشگاه شما چیست؟



- What is your major? Why did you choose your major?

- رشته شما چیست؟ چرا رشته خودتان را انتخاب کردید؟



- How many subject are you taking this semester?

- چند درس در این ترم دارید؟(چند درس برای این ترم برداشته اید؟)



- Have you ever pulled an all nighter?

- آیا تا به حال شب تا صبح بیدار مانده اید؟


{اصطلاح

 "Pull an all-nighter" 

به معنای شب تا صیح بیدار ماندن برای انجام کاری است که معمولا در بین دانش آموزان و دانشجوبان به دفعات رخ میدهد}


(I have a lot of homework to do tonight. I think I might pull an all-nighter)

(من تکالیف زیادی امشب برای انجام دادن دارم. فکر میکنیم شاید تا صبح بیدار بمونم)



- Are you a member of any student groups?

- آیا شما عضو هیچ گروه دانشجویی هستید؟




موقعیتهای زیادی برای مکالمه وجود دارد که به مرور به آنها و جملات مرتبط با آنها اشاره میکنیم.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


کاربرد حروف اضافه و صفت


پیشتر با بعضی از افعال و حروف اضافه آنها آشنا شدیم. اکنون به معرفی و کاربرد بعضی صفتها و حروف اضافه آنها میپردازیم. به جملات زیر هم از نظر معنی و هم حروف اضافه دقت کنید. بعضی از صفتها, ممکن است با حروف اضافه دیگری و با معنای متفاوتی نیز به کار برده شوند. ما در اینجا به پرکاربردترین ها اشاره میکنیم:


**(good / at)

(خوب بودن در چیزی)


- I'm not very good at math.

- من در ریاضی خیلی خوب نیستم.


**(afraid / of)

(ترسیدن از چیزی)


- She is afraid of spiders.

- او از عنکبوتها میترسد.


**(crazy / about)

(به چیزی یا کسی علاقه زیاد داشتن)


- He is crazy about football.

- او به فوتبال علاقه زیادی دارد.(او عاشق فوتبال است)


**(similar / to)

(شبیه بودن به کسی یا چیزی)


- She is similar to her mother.

- او شبیه مادرش است.


**(different / from)

(متفاوت بودن با کسی یا چیزی)


- She is different from her father.

- او با پدرش تفاوت دارد (شبیه پدرش نیست)


**(interested / in)

(علاقه مند بودن به چیزی)


- I'm very interested in History.

- من به تاریخ علاقه زیادی دارم.


**(aware / of)

(آگاه بودن از چیزی)


- He is well aware of the problem.

- او به خوبی از مشکل آگاه است.


**(tired / of)

(خسته بودن از چیزی)


- She was tired of hearing about their trip.

- او از شنیدن در باره سفر آنها خسته بود (خسته شده بود)


عبارت "sick and tired / of" به معنای بسیار خسته شدن از چیزی است. خسته شدنی که شما را ناراحت یا خشمگین ساخته است.


- I'm sick and tired of all the arguments.

- من از همه این بحثها خسته ام.


**(full / of)

(پُر بودن از چیزی)


- My suitcase was full of books.

- چمدان من پر از کتاب بود.


**(wrong / with)

(وجود اشکال در چیزی)


- There's something wrong with the printer.

- چاپگر یک اشکالی دارد.



عبارت

 "What's wrong with you?" 

 در محاورات زیاد به کار برده میشود و معنای عامیانه آن, "چیزیت شده؟" یا "چت شده؟" میباشد. گاهی نیز مانند جمله زیر به صورت خلاصه یعنی "What's wrong" به کار میرود.  


- You look worried. What's wrong ?

- نگران به نظر میای . چیزی شده؟ 


البته در موقعیتهای دیگر, "?What's wrong" به معنای "مشکل چیه؟" هم به کار میرود.


- I think something is wrong.

- من فکر میکنم مشکلی وجود دارد. (یه جای کار میلنگه)

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Deserve

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمه 

Deserve


این کلمه یک فعل و به معنی "لیاقت داشتن", "شایستگی داشتن" و "سزاوار بودن" میباشد. مفهوم کلی این فعل مثبت است مگر اینکه در جمله ای بار منفی آن مد نظر باشد که در ترجمه, کلمه مناسب را انتخاب میکنیم. به جملات زیر و کاربردهای مختلف این کلمه دقت کنید:


- They didn't deserve to win.

- آنها شایستگی پیروزی را نداشتند.


- What have I done to deserve this?

- چه کاری کرده ام که شایسته این باشم.


عبارت فوق, عبارت پرکاربردی است. اگر مفهوم جمله مثبت باشد در ترجمه آن از "شایسته" و اگر مفهوم جمله منفی باشد, از "سزاوار" استفاده میکنیم. البته ترجمه فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد چرا که هدف اصلی, یادگیری کلمات انگلیسی و کاربرد آنها در آن زبان است.


- You deserve a rest after all that hard work.

- تو شایسته استراحت هستی بعد از آنهمه کار سخت


- Murderers deserve death.

- قاتلین سزاوار مرگ هستند.


{کلمه "murder" یک فعل و به معنی "قتل کردن" یعنی کشتن با قصد قبلی میباشد.}



** قید این فعل, "deservedly" میباشد:


- They deservedly won the match.

- آنها با شایستگی (سزاوارانه) مسابقه را بردند.


- "deservedly popular"

از این عبارت در تبلیغ و یا تعریف از چیزی ( معمولا مکانهای عمومی مثل رستوران) استفاده میشود و به معنی چیزی (جایی) است که با شایستگی معروف شده است.


- A deservedly popular place/restaurant/book/writer

- مکان/رستوران/کتاب/نویسنده



- You deserve the best.

- تو شایسته بهترینی.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn



پیش از این با نحوه ساختن زمان گذشته ساده و استمراری آشنا شدیم. اکنون به کاربردهای این دو زمان اشاره میکنیم:



نکته۱: برای بیان افعالی که در گذشته و بعد از یکدیگر اتفاق افتاده اند, از گذشته ساده استفاده میکنیم:


- Bob came into the room, took off his coat and sat down.

ـ باب به داخل اتاق آمد, کت خود را درآورد و نشست.



نکته۲: وقتی بخواهیم رخ دادن دو فعل را در خلال یکدیگر نشان دهیم (یعنی فعلی در حال انجام بوده است که فعل دیگری رخ داد) , از یک فعل گذشته ساده و یک فعل گذشته استمراری استفاده میکنیم:


1) Alice burned her hand while she was cooking dinner.

- آلیس هنگامی که مشغول درست کردن شام بود, دست خود را سوزاند.


2) Bob was watching TV when the phone rang.

- باب در حال تماشای تلویزیون بود که تلفن زنگ زد.


در جمله ۱, فعل گذشته ساده اول آمده و در جمله ۲, گذشته استمراری در ابتدا آمده است. از نظر گرامری تفاوتی در این باره وجود ندارد اما از نظر معنایی, آن فعلی که اهمیت و تاکید بیشتری در رخ دادنش وجود دارد, در ابتدا می آید. همچنین بهتر است اگر مانند جمله۱, گذشته ساده در ابتدا آمد, قبل از گذشته استمراری, از "while" و اگر مانند جمله۲, گذشته استمراری در ابتدا آمد, قبل از گذشته ساده, از "when" استفاده کنیم.



مثال مهم: به دو جمله زیر دقت کنید:


1) When Alice arrived, we were having dinner.


2) When Alice arrived, we had dinner.


در جمله۱, طبق نکته۲, دو فعل در خلال یکدیگر رخ داده اند. پس به صورت زیر ترجمه میکنیم:


۱) وقتی آلیس رسید, ما داشتیم شام میخوردیم.


اما در جمله۲, طبق نکته۱, دو فعل بعد از یکدیگر رخ داده اند. پس به صورت زیر ترجمه میشود:


۲) وقتی آلیس رسید, ما شام خوردیم. 


یادآوری: یکی از معانی فعل "have", "خوردن" میباشد.



نکته۳: برای بیان دو فعل که به موازات هم در گذشته به صورت استمراری در حال رخ دادن بودند, هر دو را به صورت استمراری می آوریم:


- When they were playing, Alice was sleeping.

- وقتی آنها در حال بازی کردن بودند, آلیس خوابیده بود.



نکته۴: همانطور که در مورد زمان حال ساده گفته شد, بعضی از افعال حالت استمراری ندارند و برای بیان زمان گذشته آنها از گذشته ساده استفاده میکنیم:


- I was enjoying the party, but my friend wanted to go home.

- من داشتم از مهمانی لذت میبردم اما دوست من میخواست که به خانه برود.


همانطور که میبینید این دو فعل به موازات هم رخ داده اند, اما چون فعل "want" حالت استمراری ندارد, به صورت گذشته ساده آمده است.



نکته۵: برای بیان اتفاقاتی که به دفعات در گذشته تکرار شده, میتوان از زمان گذشته استمراری استفاده کرد که معمولا از یک قید تکرار در جمله استفاده میشود:


- Whenever I met him, he was smoking.

- هر زمانی که او را دیدم, داشت سیگار میکشید.

{قید تکرار در این جمله, whenever است}



نکته۶: در بعضی مواقع, انتخاب بین گذشته ساده و گذشته استمراری, بر اساس معنی و فضای جمله میباشد. مثال:


- It was a nice day, the Sun was shining and the birds were singing.

- صبح زیبایی بود. خورشید میدرخشید و پرندگان میخواندند.


در این جمله استفاده از گدشته استمراری باعث ایجاد حس و تصویر بهتر و زیباتری در ذهن خواننده میشود.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Blow it

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنای با اصطلاح

Blow it.


این اصطلاح و معادل آن در زبانهای دیگر, از پرکاربردترین عباراتی است که در محاورات روزمره به کار میرود و شاید بتوان گفت همه از آن استفاده میکنند.


کلمه "Blow" در نقش فعل به معنای "وزیدن", "دمیدن" یا "فووت کردن" و در نقش اسم به معنای "باد شدید" یا "وزش" میباشد. البته "Blow" معانی دیگری هم دارد. 


- A cold wind began to blow.

- باد سردی شروع به وزیدن کرد.


معنی لغوی این اصطلاح "این را فووت کن" یا " در این فووت کن" است اما مفهوم آن "خراب کردن انجام کاری" و یا به زبان خیلی عامیانه "گند زدن" میباشد. در بیشتر موارد, قسمت دوم (زمان گذشته) آن یعنی "blew" استفاده میشود. به جملات زیر و موقعیتهای مختلف کاربرد این اصطلاح توجه کنید: 


Alice: How did you do on the math exam?

Bob: (I think) I blew it.


- آلیس: امتحان ریاضی رو چی کار کردی؟

- باب: (فکر کنم) خراب کردم.


(عبارت زیر در بسیاری از فیلمها گفته میشود)

- You blew it!

- تو خراب کردی.(گند زدی)


- We wanted to win the contract but you blew it.

- ما میخواستیم قرارداد رو ببریم اما تو خرابش کردی. { کار اشتباهی انجام دادی که باعث شد این اتفاق رخ ندهد }


نکته۱: در بعضی مواقع این عبارت به معنی درست استفاده نکردن یا قدر ندانستن موقعیتی است که نصیب شخص شده است:


- I gave you a second chance, but you blew it.

- من به تو یه شانس دیگه دادم اما تو خرابش کردی. { در این جمله, این عبارت به معنی قدر ندانستن و احتمالا انجام کاری است که باعث بدتر شدن شرایط میشود و در ترجمه فارسی آن میتوان از عبارات دیگر هم که این معنا را میرسانند استفاده کرد }




نکته۲: در بعضی موارد در انتهای این عبارت, کلمه "all" قرار میگیرد که هم نوعی تاکید است و هم به معنای "همه چیز".


- I blew it all.

- من همه چیو خراب کردم. (خیلی خراب کردم)


- A poor man won $15m in a lottery, blew it all and went back to being a poor man!

- مرد فقیری (که) ۱۵ میلیون دلار در بخت آزمایی برد, همه چیز رو خراب کرد و دوباره یک مرد فقیر شد.


 { این جمله هم طبق نکته۱ به معنای قدر ندانستن است و این معنی را میرساند که این شخص مثلا با ولخرجی های بسیار زیاد یا کارهای دیگر تمام پولی را که برده بود, از دست داد. در نتیجه میتوان برای این جمله, ترجمه دیگری ارایه داد تا در زبان ما روانتر باشد.}


ترجمه۲: مرد فقیری (که) ۱۵ میلیون دلار در بخت آزمایی برد, همه را بر باد داد و دوباره یک مرد فقیر شد. 



نکته۳: در نوشتن یا در بعضی از اشعار یا آهنگها از کلمه "away" در آخر این عبارت استفاده میشود که البته در مکالمات معمولا استفاده نمیشود. در ترجمه فارسی چنین جملاتی , کلمه "away" را ترجمه نمیکنیم.


- You had your chance, but you blew it away. 

- تو شانس خودتو داشتی اما خراب کردی.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


**زمان گذشته ساده


* برای نشان دادن حالتی در گذشته, از "was / were" استفاده میکنیم:


- I was happy.

- من خوشحال بودم


- They were tired.

ـ آنها خسته بودند.


- She was asleep.

- او خواب بود



* برای نشان دادن انجام عملی در گذشته از قسمت دوم فعل, یعنی صرف زمان گذشته آن, استفاده میکنیم. 


بعضی از افعال, قسمت دوم با قاعده دارند یعنی فرم گذشته آنها با افزودن "ed" به انتهای حالت اول آنها ساخته میشود, مانند "watched", "talked" . البته افعال زیادی نیز بی قاعده هستند و قسمت دوم آنها شباهتی به قسمت اول آنها ندارد.


- She washed the dishes.

- او ظرفها را شست.


- They went home.

- آنها به خانه رفتند.


- He became angry.

- او عصبانی شد.


- I found his address.

- من آدرس او را پیدا کردم.



**زمان گذشته استمراری


این زمان بیانگر انجام فعلی در زمان گذشته به صورت مستمر و پیوسته است. ساخت این زمان همانند ساخت زمان حال استمراری میباشد با این تفاوت که در این زمان از فرم گذشته فعل "to be" یعنی "was / were" استفاده میکنیم. در ترجمه فارسی این زمان از عبارت "در حالِ" و یا صرف فعل "داشتن" استفاده میشود:


- I was writing a report.

- من داشتم یک گزارش مینوشتم. (من در حال نوشتن یک گزارش بودم)


- She was washing the dishes.

- او داشت ظرفها را میشست.


- They were talking to each other.

- آنها داشتند با یکدیگر حرف میزدند.



در مورد کاربرد این دو زمان نکاتی وجود دارد که در آینده به آن اشاره خواهیم کرد.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با نسبتهای فامیلی


از کلمات زیر میتوانید برای بیان نسبت خانوادگی و فامیلی خود با شخص دیگری استفاده کنید:


* grandparents

* به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد.

- Children always enjoy visiting their grandparents.

- بچه ها همیشه از رفتن پیش پدربزرگ و مادر بزرگ هایشان لذت میبرند.


* grandfather

* پدربزرگ پدری یا مادری


* grandmother

* مادربزرگ پدری یا مادری


* great grandfather

* پدربزرگ پدر یا مادر


* great grandmother

* مادربزرگ پدر یا مادر


* uncle

* عمو یا دایی


* aunt

* عمه یا خاله


* cousin

* فرزند عمو / دایی / خاله / عمه


* father-in-law

* پدر همسر


* mother-in-law 

* مادر همسر


* brother-in-law

* برادر همسر


* sister-in-law

* خواهر همسر


* nephew

* برادرزاده یا خواهرزاده مذکر


* niece

* برادرزاده یا خواهرزاده مونث


*granchildren

* نوه


* grandson

* نوه مذکر


* granddaughter

* نوه مونث


نکته: برای بیان نسبتی از سمت پدر, از کلمه "paternal" و از سمت مادر از کلمه "maternal" استفاده میشود:


- My maternal grandfather

- پدربزرگ مادری من


*stepparent

* ناپدری یا نامادری در حالت کلی


* stepfather

* ناپدری


* stepmother

* نامادری


* step-child

* فرزند همسر (مثلا شما با کسی ازدواج میکنید که قبلا فرزند داشته است)


* stepson

* فرزند همسر مذکر


* stepdaughter

* فرزند همسر مونث



* sibling

* برادر یا خواهر


- I have three siblings.

- من سه برادر و خواهر دارم


* spouse

* همسر


* ex-husband

* شوهر سابق


* ex-wife

* زن سابق


توجه: در مورد کلماتی که با "step" آغاز میشوند, در بعضی نگارشها بین آن و کلمه بعدی خط تیره قرار میدهند "step-father" و در بعضی نگارشها سر هم نوشته میشوند که هر دو فرم صحیح میباشد (به علت استفاده زیاد از این کلمت در طول زمان, معمولا سر هم نوشته میشوند) اما در مورد کلماتی که در آنها "in-law" وجود دارد, استفاده از خط تیره الزامی است و نمیتوان آنها را به صورت سر هم نوشت.

  • محمود از گیلان