آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

در این وبلاگ پیام های ارسالی از شبکه اجتماعی بیسفون ذخیره می‌شود

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با ماضی نقلی استمراری


در مطلب قبلی گرامر, به زمان ماضی نقلی اشاره کردیم. در این پست به بررسی زمان ماضی نقلی استمراری میپردازیم. آشنایی با فضای ماضی نقلی, کمک میکند تا راحتتر و سریعتر با ماضی نقلی استمراری آشنا شویم.


ماضی نقلی استمراری بیانگر فعلی است که در گذشته شروع شده, تا الان ادامه داشته و احتمالا از الان به بعد نیز ادامه خواهد داشت.


برای ساخت این زمان بعد از فاعل, از فعل کمکی "have" یا "has" استفاده میکنیم. بعد از آن "been" اضافه کرده و در نهایت فعل اصلی را با "ing" می آوریم. 


برای تمرین و تمرکز بیشتر, افعال کمکی و "ing" را که جزء گرامر هستند, در این پست با حروف بزرگ نمایش میدهیم.


در اولین مثال, با مقایسه این زمان با حال استمراری, به راحتی مفهوم این زمان را درک خواهید کرد:


- Alice is watching TV.

- آلیس دارد تلویزیون تماشا میکند (حال ساده)


- Alice HAS BEEN watchING TV since 8 o'clock.

- آلیس از ساعت ۸ دارد تلویزیون تماشا میکند. (ماضی نقلی استمراری)


همانطور که از این جمله مشخص است این عمل (تماشای تلویزیون) در گذشته (ساعت ۸) شروع شده, تا الان ادامه داشته و احتمالا از الان به بعد هم ادامه خواهد داشت.


مثال دیگر;

- It is raining.

- دارد باران میبارد.


- It HAS BEEN rainING all day.

- تمام روز دارد باران میبارد.



با دقت در ۲ مثال بالا میتوانیم به تعریف دیگری از این زمان برسیم و آن اینکه اگر بخواهیم در باره "زمان شروع" یا "مدت" یک فعل حال استمراری صحبت کنیم, از ماضی نقلی استمراری استفاده میکنیم. {به خاطر همین ارتباط ماضی نقلی ( استمراری) با زمان حال است که در زبان انگلیسی به آن "حال کامل (استمراری)" میگویند.}


- He HAS BEEN workING with top actors.

- او با هنرپیشه های معروفی کار میکند.


همانطور که در این جمله میبینید, زمان دقیق شروع کار کردن مشخص نیست اما با استفاده از زمان ماضی نقلی استمراری به این نکته اشاره شده که این موضوع از گذشته آغاز شده و تا حال ادامه دارد و احتمالا از این به بعد هم ادامه دارد.



همانند ماضی نقلی, در این زمان نیز از "since" و "for" برای نشان دادن مبدا و طول زمان استفاده میشود:


- I HAVE BEEN waitING since 2 o'clock.

ـ من از ساعت ۲ منتظر هستم.


- I HAVE BEEN waitING for 15 minutes.

- پانزده دقیقه است که منتظر هستم.



مثال دیگر که از یک سایت خبری نقل شده است:


- The U.N. HAS BEEN sendING refugees to the United States since the early 1990s.

- سازمان ملل از اوایل دهه ۱۹۹۰ مشغول فرستادن مهاجران (پناهندگان) به ایالات متحده میباشد.


نکته مهمی که دوباره به آن اشاره میکنیم آن است که وقتی زمان شروع یک فعل با ماهیت استمراری بیان میشود از ماصی نقلی استمراری استفاده میکنیم و نه حال استمراری.



از جمله قیدهایی که در این زمان دیده میشوند میتوان به "steadily" , "constantly" و "continuously" به معنای "به طور پیوسته" , اشاره کرد:


- It HAS BEEN rainING steadily since last night.

- از شب گذشته به طور پیوسته باران میبارد.


- Alice HAS BEEN workING continuously for three months on a presentation she must give next week.

ـ آلیس سه ماه است که پیوسته روی ارایه ای که هفته بعد باید بدهد کار میکند.



یکی از اشتباهاتی که زبان آموزان زیادی دچار آن میشوند, تشخیص این زمان در جملات است که دلیل آن بی دقتی و عجله آنها میباشد. مثلا در مورد جمله زیر:


- He has been listed.


زبان آموزان با دیدن "has" و "been" تصور میکنند این زمان, ماضی نقلی استمراریست. در صورتیکه جزء سوم گرامر این زمان, فعل به همراه "ing" است. اما در این مثال, فعل (list) به همراه "ed" آمده که خود ساختار گرامری متفاوتی است و معنا و مفهوم جمله را به کلی متفاوت با ماضی نقلی استمراری میسازد. (در آینده با این ساختار آشنا خواهیم شد.)


مثال دیگر:


- He has been able to do that.


در این جمله, بعد از "been" فعلی نیامده و در نتیجه این "been" جز‌ء ساختار گرامر نیست بلکه قسمت سوم فعل "be" میباشد که در این جمله با ساختار ماضی نقلی, به این صورت دیده میشود.


به خاطر بالا بردن دقت شما در اجزای گرامری زمان ماضی نقلی استمراری, آنها را در این پست با حروف بزرگ نمایش دادیم.


در پست بعدی گرامر, به کاربردهای این زمان میپردازیم.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Dress to kill

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با اصطلاح

Dress to Kill


فعل "to dress" به معنای "لباس پوشیدن" و فعل "to kill" به معنای "کُشتن" است. معنای لغوی این اصطلاح "برای کشتن لباس بپوش" میباشد اما مفهوم آن متفاوت است. مفهوم این اصطلاح, "بهترین لباست را بپوش" میباشد. البته اگر این عبارت را به صورت فعل در نظر بگیریم

 "to dress to kill" 

 معنای آن "بهترین لباس را پوشیدن" خواهد بود. این اصطلاح در میان افرادی که در انتخاب لباس پیرو مُد میباشند و یا به طور کلی کسانی که به طرز لباس پوشیدن خود اهمیت میدهند, زیاد به کار میرود. در مورد آقایان, این اصطلاح تا حدودی تاکید بر رسمی بودن لباس نیز دارد. از نظر گرامری این عبارت فعل است اما در محاوره, وقتی بخواهیم فرد یا افرادی را توصیف کنیم, از این عبارت, در حالت صفتی آن یعنی "Dressed to kill" استفاده میکنیم. (به "ed" بعد از "dress" دقت کنید)


- It is an elegant party. Everybody is dressed to kill.

- مهمانی خاص و با کلاسی است. همه شیک پوش هستند.( بهترین (شیک ترین) لباس خود را به تن کرده اند.)


صفت "elegant" را در فارسی میتوانیم "با وقار" معنی کنیم که هم اشاره به ظاهر دارد و هم رفتار. از این صفت برای نشان دادن شیک بودن کالاها یا چیزهای دیگر استفاده میشود. مثلا منظور از "elegant party" مهمانیهای (بسیار) رسمی است که معمولا افراد سرشناس هم در آن شرکت دارند. فضای این مهمانیها از نظر ظاهری مجلل است و بر خلاف مهمانیهای معمول دوستانه, جو این مهمانیها رسمی و تا حدودی سنگین است. مثال دیگر: برای اشاره به لباسهای شیک که ما از "Dressed to kill" استفاده کردیم, میتوانیم از "elegant clothes" استفاده کنیم:


- It is an elegant party. Everybody is dressed in their elegant clothes.

(به استفاده از عبارت "dressed in" که به چیزی که پوشیده میشود, اشاره میکند دقت کنید.)



- About the meeting, don't forget to dress to kill.

- در مورد جلسه (ملاقات) فراموش نکن که لباس شیک و خوبی بپوشی. 

(همانطور که گفته شد, در مورد آقایان این اصطلاح بر روی رسمی بودن لباس نیز تاکید دارد و در این مثال, این عبارت تاکید میکند که مثلا از پوشیدن تی شرت و یا شلوار نامناسب خودداری شود)


از این عبارت برای تعریف (تحسین) از لباس اشخاص نیز استفاده میشود:


- Wow! Look at Alice! She's really dressed to kill.


البته در محاوره فارسی, شاید این مفاهیم به شکل دیگر بیان شود, اما همانطور که قبلا اشاره شد درگیر ترجمه فارسی نشوید و سعی کنید کاربرد این عبارت را در زبان انگلیسی درک کنید.


از این عبارت در تبلیغات , مجلات و برنامه های تلویزیونی مربوط به لباس نیز استفاده میشود:


- Dress to kill at a low price.

- این تبلیغ به معنای آن است که لباسهای شیک با قیمت پایین عرضه میشود.


- Dress to kill for men/women

- این عبارت تبلیغی اشاره به لباسهای شیک مربوط به آقایان / خانمها دارد.



ممکن است مدلهای دیگری نیز از این عبارت و با همین معنی ببینید, که با توجه به توضیحات داده شده, مفهوم آنها روشن است:

- He is dressed up fit to kill.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

زمان ماضی نقلی 2

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


در ادامه مبحث گرامر, به تکمیل زمان ماضی نقلی میپردازیم.


همانطور که در تعریف این زمان گفته شد, این زمان نشانگر فعلی است که در گذشته انجام گرفته است و "اثر" آن تا اکنون ادامه دارد. غیر از مفهوم معنایی, زمان ماضی نقلی برای افعالی در گذشته به کار میرود که زمان رخ دادن آنها معلوم نیست (بیان نشده) و برای افعالی که زمان رخ دادن آنها مشخص است, همانطور که گفته شد, از گذشته ساده استفاده میکنیم.


- I have (I've) seen that man before.

- من آن مرد را قبلا دیده ام.


- I saw that man yesterday.

- من آن مرد را دیروز دیدم.


به جمله زیر دقت کنید:


- I have read this book.

همانطور که توضیح داده شد فعل اصلی در ماضی نقلی به صورت فرم سوم (pp) به کار میرود. در این جمله فعل اصلی "read" میباشد. این فعل و فعلهای "put", "let", "cut", "set" فعلهای خاصی هستند که در هر سه حالت, به یک شکل نوشته و تلفظ میشوند و فقط "read" در حالت pp به شکل "red" تلفظ میشود.



یکی از کاربردهای ماضی نقلی در مکالمه, پرسیدن در باره رخ دادن عملی در گذشه است که معمولا به صورت "آیا تا به حال.." بیان میشود. وقتی از کسی با این عبارت سوال میشود, زمان رخ دادن اهمیتی ندارد بلکه اثر آن (تا به حال رخ دادن) مهم است. در نتیجه در چنین حالتی از ماضی نقلی استفاده میکنیم:


A: Have you been to Japan?

- آیا از ژاپن دیدن کرده اید؟

B: Yes.


در چنین سوالاتی و هر جایی که عبارت "تا به حال" مد نظر باشد, از قید "ever" استفاده میکنیم:


- Have you ever been to Japan?

- آیا تا به حال از ژاپن دیدن کرده اید؟


در جواب سوالاتی که در آنها از "ever" استفاده شده است, به تعداد دفعات رخ دادن عمل نیز اشاره میشود:


A: Have you ever been to Japan?

B: Yes, once.

- بله, یکبار.


عبارت "been to" مترادف "visited" به معنای "دیدن کردن" میباشد و در چنین جملاتی از آن به جای فعل رفتن "go" استفاده میشود.


A: Have you ever played golf?

B: Yes, I play golf a lot.

- آیا تا به حال گلف بازی کرده اید؟

- بله, من گلف زیاد بازی میکنم.


- "Gone with the wind" is the best movie I've ever seen.

- "بر باد رفته" بهترین فیلمی است که تا به حال دیده ام.


توجه: به محل قرارگیری "ever" در جملات سوالی و خبری دقت کنید.



یکی دیگر از کاربردهای ماضی نقلی, نشان دادن مبدا و یا طول زمان فعلی است که در گذشته رخ داده. در این حالت برای نشان داده مبدا زمان از "since" و برای نشان دادن طول زمان از "for" استفاده میکنیم. در مثالهای زیر, هم به کاربرد "since" و "for" دقت کنید و هم تفاوت کاربرد ماضی نقلی با حال ساده را در نظر بگیرید.


- I have a car.

- I've had a car since last month.

- من یک ماشین دارم.

- من از ماه گذشته یک ماشین داشته ام.


- They are married.

- They've (They have) been married for five years.

- آنها متاهل هستند.

- آنها پنج سال است که متاهل هستند(ازدواج کرده اند)


- I know Alice.

- I've known Alice for a long time.

- من آلیس را میشناسم.

- من مدت زمان زیادی است (خیلی وقته) که آلیس را میشناسم.



برخی از قیدهای زمان نیز در جملات ماضی نقلی دیده میشوند که به چند مورد اشاره میکنیم.


"ever since"

"از آنموقع تا کنون"

- My father hasn't smiled ever since my mother died.

- پدرم از وقتی مادرم فوت کرد (تا کنون) نخندیده است.


جمله فوق به شکل زیر نیز میتواند بیان شود:

- Ever since my mother died, my father hasn't smiled.



"so far"

"تا کنون"

- Our team has won seven matches so far this year.

- تیم ما امسال تا الان هفت مسابقه را برده است.



"yet"

"تا کنون"


معنی فارسی "yet" و "so far" ظاهرا یکسان هستند اما با هم تفاوت مفهومی دارند و نکته ای دیگری که باید در مورد "yet" گفت آن است که از آن فقط در جملات سوالی و منفی استفاده میشود. تفاوت مفهومی بیشتر در جمله های منفی (سوالی یا خبری) مشخص میشود. در این جملات شما انتظار رخ دادن فعلی را دارید که یا هنوز اتفاق نیافتاده است (جمله خبری) یا شما رخ دادن آن را پیگیری میکنید (جمله سوالی)


- I haven't met the manager yet.

- من تا الان (هنوز) مدیر را ندیده ام.


- Hasn't he arrived yet?

- او هنوز نرسیده است؟



در مبحث بعدی گرامر, به ماضی نقلی استمراری اشاره میکنیم.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


در ادامه مباحث گرامر و زمانها, اکنون به بررسی تعریف و کاربرد دو زمان "ماضی نقلی" و "ماضی نقلی استمراری" میپردازیم. 

این دو زمان نسبت به زمانهایی که پیش از این در مورد آنها صحبت کردیم, ظرافت بیشتری دارند و برای بهتر روشن شدن مفهوم آنها توضیح بیشتری لازم است.


ابتدا برای یادآوری و چون به آنها نیاز داریم, از زمان حال ساده و حال استمراری یک مثال ذکر میکنیم:


- I know him.

- من او را میشناسم. (حال ساده)


- I'm reading a book.

- من دارم یک کتاب میخوانم. (حال استمراری)


و نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم آن است در زبان انگلیسی به زمان ماضی نقلی, ‫"حال کامل" گفته میشود اما معادل فارسی آن را استفاده میکنیم تا بهتر بتوان با آن ارتباط برقرار کرد.



**ماضی نقلی:

این زمان بیانگر فعلی(کاری) است که در گذشته انجام شده اما "اثر" آن تا زمان حال ادامه دارد. روش ساخت این زمان بدین صورت است که بعد از فاعل, فعل کمکی "have" (برای سوم شخص has ) آورده میشود و پس از آن قسمت سوم فعل که به اختصار "P.P" گفته میشود به کار میرود:


- I have read this book.

- من این کتاب را خوانده ام.


همانطور که گفته شد, فعل "have" در این ساختار, یک فعل کمکی است و به معنای "داشتن" و یا هیچ معنی دیگری نمیباشد.


- I have had contact with him recently.

- من اخیرا با او ارتباط داشته ام (در ارتباط بوده ام)


در این جمله, فعل "have" که در ابتدا آمده, فعل کمکی و جزء گرامر است و همانطور که گفتیم معنای لغوی ندارد. اما فعل "had" که بعد از آن آمده است, فعل اصلی است که در اصل "have" (به معنای داشتن) بوده اما چون ما در این زمان از قسمت سوم فعل اصلی استفاده میکنیم, به "had" تبدیل شده است.



اکنون با یک مثال به کاربرد "ماضی نقلی" اشاره میکنیم:

فرض کنید شخصی با جمله زیر, نظر شما را در باره یک کتاب میپرسد:


- What do you think of this book?

- تو درباره این کتاب چه فکری میکنی؟(نظر تو درباره این کتاب چیه؟)


شما این کتاب را قبلا خوانده اید. برای بیان این موضوع بایستی از "ماضی نقلی" استفاده کنید:


- I have read this book. This is a good book.

- من این کتاب را خوانده ام. این کتاب خوبیست.


ابهام و در حقیقت نکته ای که در این مثال وجود دارد این است که آیا میتوان در جواب این سوال از جمله زیر که "گذشته ساده" است استفاده کرد؟:


- I read this book. This is a good book.


با اینکه عمل کتاب خواندن در گذشته رخ داده است, اما به ۲ دلیل نمیتوانیم از "گذشته ساده" در این حالت استفاده کنیم. یکی اینکه درست است که عمل کتاب خواندن در گذشته صورت گرفته است اما اثر آن تا اکنون ادامه داشته است (اثر آن, آگاهی شما از مطالب آن است که منجر به نظر شما درباره کتاب میشود). دلیل دوم, کاربرد "گذشته ساده" است. "گذشته ساده" مربوط به بازه زمانی (قید زمان) مشخصی در گذشته است که در جمله به آن اشاره میشود:


- I read this book last night.

- من این کتاب را دیشب خواندم.



مثال دیگر:


- I went to visit a friend.

- من رفتم تا یک دوست را ببینم. (سر بزنم)


در این جمله, بازه زمانی ذکر نشده اما فعل به صورت "گذشته ساده" به کار رفته است. نکته این جمله آن است که این جمله بدون مقدمه ذکر نشده است و طرفین گفتگو میدانستند درباره چه زمانی صحبت میکنند. مثلا جمله فوق میتواند در جواب سوال زیر باشد:


- Where/why did you go yesterday/last night/ then ?

- کجا/چرا رفتی دیروز/دیشب/اونموقع؟



مثال دیگر از "ماضی نقلی":

فرض کنید ماشین یا یک وسیله ای خراب شده است و کسی نمیتواند از آن استفاده کند. شما آن را تعمیر میکنید و به دوست خود میگویید:


- You can use it now. I've (I have) fixed it.

- الان میتونی ازش استفاده کنی. من آن را درست کرده ام.


در اینجا از "ماضی نقلی" استفاده کرده ایم. حال اگر شما دوست خود را فردا ببینید, به او خواهید گفت:


1) You can use it now. I have fixed it.

یا

2) You can use it now. I fixed it yesterday.


هر دو جمله در این حالت از نظر گرامری درست هستند ولی چون در این جمله تاکید بر روی اثر فعل میباشد (درست شدن و قابل استفاده بودن), بهتر است از جمله "۱" استفاده کنیم.



همانطور که گفته شد زمانهای ماضی نقلی ساده و استمراری, نسبت به سایر زمانهای گفته شده, تمرکز و تمرین بیشتری میطلبند. ساخت این زمانها ساده است اما مهم انتخاب به موقع آنها در جملات میباشد. ادامه مطلب را در روزهای دیگر پی میگیریم.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Ice Breakers2

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


در روزهای گذشته با جملاتی که برای باز کردن سر صحبت به کار میروند آشنا شدیم. حال ممکن است در شرایطی قرار بگیرید که شخص دیگری بخواهد سر صحبت را با شما باز کند. به همین دلیل جملات گفته شده را به صورت سوال و جواب مطرح میکنیم تا هم بیشتر و بهتر با فضای این تیپ مکالمات آشنا شوید و هم اینکه به اهمیت گرامر پی ببرید(به بعضی از سوالات دو جواب داده شده است)



A: Where did you grow up?

- شما کجا بزرگ شدی؟

B: I grew up in Tehran, but I was born in Shiraz. My family moved to Tehran when I was three; So, I don't remeber much my birth place.

- من در تهران بزرگ شدم اما در شیراز به دنیا آمدم. خانواده من به تهران آمدند (نقل مکان کردند) وقتی من ۳ ساله بودم. به خاطر همین چیز زیادی از محل تولدم به یاد نمی آورم.




A: Do you have any siblings?

- آیا شما برادر و خواهری دارید؟

B: Yes, I have two brothers and one sister. My sister goes to high school. One of my brothers is married and the other one is doing his military service.

- بله. من ۲ برادر و یک خواهر دارم. خواهرم به دبیرستان میرود(دبیرستانی است). یکی از برادرهایم متاهل است و دیگری مشغول انجام خدمت سربازی است.



A: What do you do for living?

- شغل شما چیه؟

B: I have a part-time job as an education consultant.

- من به صورت پاره-وقت به عنوان مشاور تحصیلی کار میکنم.

B: I am a hair-styler / babysitter / manager 

- من یک آرایشگر (با تخصص در پیرایش مو) / پرستار بچه / مدیر هستم



A: What do you like to do in your spare time?

- دوست دارید در اوقات بیکاری (فراغت) چه کاری انجام دهید؟

B: I like (watching TV / listening to music / reading a book / walking)


- من تلویزیون دیدن / گوش کردن به موزیک / کتاب خواندن / قدم زدن را دوست دارم.

B: I'm interested in photography / history 

- من علاقه مند هستم به عکاسی / تاریخ



A: What do you like to do to relax?

- دوست دارید برای ریلکس کردن چه کاری انجام دهید؟

B: I like relaxing with sports / coffee / juice / long hot bath / massage / meditation

- من ریلکس کردن با ورزش / قهوه / آب میوه / حمام داغ طولانی / ماساژ / مدیتیشن را دوست دارم.



A: Do you play any instruments?

- آیا سازی مینوازید؟

B: Yes, I play (the guitar / the piano / the violin / the hammered dulcimer)

- بله, من گیتار / پیانو / ویولن / سنتور مینوازم

B: Yes, I'm learning to play the piano.

- بله, من دارم پیانو یاد میگیرم


A: What's your dream job?


- شغل رویایی شما چیست؟

B: I love to be a (dentist / lawyer / marine biologist / pilot / CEO /businessman / actor / actress )


- من واقعا دوست دارم یک دندانپزشک / وکیل / بیولوژیست دریایی / خلبان / مدیر عامل / بازرگان / هنرپیشه (مذکر) / هنرپیشه (مونث) / باشم


B: My dream job is owning my own business.

- شغل رویایی من داشتن بیزنس خودمه.


A: What is the first thing that you (think of/do) in the morning?

- اولین چیزی که صبح به آن فکر میکنید/ انجام میدهید چیست؟

B: I think about making today a better day.

- من به امروز رو روز بهتری کردن فکر میکنم.


B: I always begin my day with prayer to thank God for another beuatiful day.

- من همیشه روزم رو با دعا و نیایش (نماز) شروع میکنم تا خداوند رو به خاطر یک روز زیبای دیگه شکر کنم.





میزان جوابی که در واقعیت به سوالها میدید, بستگی به علاقه شما به وارد شدن در گفتگو دارد. اما در اینجا که هدف یادگیری و تمرین است, جوابها بایستی تا حد امکان طولانی باشند. در جوابهایی که برای این سوالها انتخاب شد, از نکات گرامری که تا کنون گفته شده بود استفاده شده است و برای همین فضای جوابدهی محدود بوده است. هدف ما از تاکید بر روی گرامر, رساندن زبان آموزان به سطحی است که بتوانند جملات مد نظر خود را بسازند و بیان کنند.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Embarrass

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با فعل

Embarrass


این فعل دارای معانی چندگانه میباشد. معادل مشخصی نمیتوان در زبان فارسی برای آن پیدا کرد. معنی این فعل میتواند یکی یا ترکیبی از معانی "دستپاچه کردن", "هول کردن", "خجالت دادن", "احمق نشان دادن", "معذب کردن", "شرمنده کردن" باشد. برای درک بهتر معنی و کاربرد این فعل, جملات متنوعی انتخاب شده اند. در بیشتر جملات از ترجمه "دستپاچه شدن" استفاده شده است اما همانطور که قبلا گفته شد, ترجمه فارسی برای ما اهمیت زیادی ندارد. سعی کنید با دقت در فضای جملات, کاربرد موقعیتی این کلمه را در زبان انگلیسی درک کنید. اسم این فعل "Embarrassment" میباشد.



- Her questions about my private life embarrassed me.

- سوالات او درباره زندگی خصوصی من, من را دستپاچه (معذب) کرد.



- She felt embarrassed at being the center of attention.

- او از در مرکز توجه بودن احساس دستپاچگی کرد.


- It was so embarrassing singing in public.

- آواز خواندن در جمع واقعا دستپاچه کننده (هول کننده) بود.


- I nearly died of embarrassment when he said that.

- من تقریبا از خجالت مُردم وقتی او آن حرف را زد.


- I would never do anything to embarrass my family.

- من هرگز کاری نمیکنم که باعث خجالت (شرمندگی) خانواده ام بشود.


- Unexpected laughter embarrassed the speaker.

- خنده غیرمنتظره باعث دستپاچگی (هول شدن) سخنران شد.


- An embarrassing moment.

- لحظه ای که باعث دستپاچگی یا خجالت شما میشود.

{مثلا لحظه ای که شما دوست دارید زمین دهن باز کند و شما را ببلعد}


- It's an embarrassment that after all this time, these are the best candidates they can offer.

- این یک شرمساری (خجالت) است که بعد از این همه وقت, اینها {اشاره به افرادی خاص} بهترین کاندیداهایی هستند که آنها {اشاره به افرادی دیگر} میتوانند پیشنهاد دهند.


- He got embarrassed when he saw his drunken father on the street.

- او وقتی پدر مست خود را در خیابان دید , خجالت زده شد.


-To be embarrassed for

- این عبارت به معنای آن است که شخص دیگری باید احساس خجالت بکند (از کاری که انجام داده)


- I'm embarrassed for you behaving like that.

- به نظرم تو باید خجالت بکشی به خاطر این طرز رفتار. (به نظرم رفتار تو خجالت آوره) 


مثال زیر عینا از یک نشریه آمریکایی نقل شده است:


- President Obama said that he was embarrassed for the 47 Republican senators who sent a letter to Iran .

- رییس جمهور اوباما گفت که (به نظر او) ۴۷ سناتور جمهوریخواه که به ایران نامه فرستادند باید احساس شرمندگی و خجالت بکنند. (فرستادن نامه کار خجالت آوری بود)

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Ice Breakers

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


جملاتی برای شروع گفتگو

Ice Breakers


از جملات زیر میتوانید برای باز کردن سر صحبت با دیگران استفاده کنید. همانطور که در فارسی, اصطلاح "باز شدن یخ" در ابتدای ملاقاتها و گفتگوها وجود دارد, در زبان انگلیسی نیز "Ice Breaker" به معنای چیزی است که میتواند یخ فضا را بشکند و فضا را آماده برای صحبت بیشتر کند. جملات زیادی برای این کار وجود دارد که ما در اینجا به معمولترین و کم خطر ترین آنها اشاره میکنیم.


برای تمرین میتوانید این جملات و جواب آنها را با دوستان خود تمرین کنید و یا اینکه سوالات را از خود بپرسید و به آنها جواب بدهید. بیشتر این جملات مربوط به زمان حال ساده و گذشته ساده میباشند. با مرور نکات گرامری گفته شده در باره این زمانها میتوانید جواب صحیحی برای آنها پیدا کنید.


- Where did you grow up?

- شما کجا بزرگ شدی؟



- Do you have any siblings?

- آیا شما برادر و خواهری دارید؟



- What do you do for living?

- شغل شما چیه؟




- What do you like to do in your spare time?

- دوست دارید در اوقات بیکاری چه کاری انجام دهید؟



- What do you like to do to relax?

- دوست دارید برای استراحت (ریلکس کردن) چه کاری انجام دهید؟



- Do you play any instruments?

- آیا سازی مینوازید؟



- Where did you go to school?

- کجا به مدرسه رفتید؟



- What was your favorite subject?

- درس مورد علاقه شما چه بود؟

{دقت کنید که برای این سوال از Lesson استفاده نمیشود)



- What's your dream job?

- شغل رویایی شما چیست؟



- What is the first thing that you think of in the morning?

- اولین چیزی که صبح به آن فکر میکنید چیست؟



نکته ای که باید به یاد داشته باشید آن است در گفتگوی اول, سوالات زیادی از طرف مقابل نپرسید. جملات گفته شده مثالهایی برای شروع صحبت میباشند و از بین آنها میتوانید سوالات مناسب با موقعیت خود را انتخاب کنید. همچنین از مطرح کردن سوالهای شخصی و خصوصی و پیرامون موضوعاتی همچون عقاید مذهبی و گرایشهای سیاسی خودداری کنید.


یکی از موضوعات معمول برای صحبت, امور مریوط به دانشگاه میباشد. از جملات زیر میتوانید در این موقعیتها استفاده کنید:


- What is the name of your university?

- اسم دانشگاه شما چیست؟



- What is your major? Why did you choose your major?

- رشته شما چیست؟ چرا رشته خودتان را انتخاب کردید؟



- How many subject are you taking this semester?

- چند درس در این ترم دارید؟(چند درس برای این ترم برداشته اید؟)



- Have you ever pulled an all nighter?

- آیا تا به حال شب تا صبح بیدار مانده اید؟


{اصطلاح

 "Pull an all-nighter" 

به معنای شب تا صیح بیدار ماندن برای انجام کاری است که معمولا در بین دانش آموزان و دانشجوبان به دفعات رخ میدهد}


(I have a lot of homework to do tonight. I think I might pull an all-nighter)

(من تکالیف زیادی امشب برای انجام دادن دارم. فکر میکنیم شاید تا صبح بیدار بمونم)



- Are you a member of any student groups?

- آیا شما عضو هیچ گروه دانشجویی هستید؟




موقعیتهای زیادی برای مکالمه وجود دارد که به مرور به آنها و جملات مرتبط با آنها اشاره میکنیم.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


کاربرد حروف اضافه و صفت


پیشتر با بعضی از افعال و حروف اضافه آنها آشنا شدیم. اکنون به معرفی و کاربرد بعضی صفتها و حروف اضافه آنها میپردازیم. به جملات زیر هم از نظر معنی و هم حروف اضافه دقت کنید. بعضی از صفتها, ممکن است با حروف اضافه دیگری و با معنای متفاوتی نیز به کار برده شوند. ما در اینجا به پرکاربردترین ها اشاره میکنیم:


**(good / at)

(خوب بودن در چیزی)


- I'm not very good at math.

- من در ریاضی خیلی خوب نیستم.


**(afraid / of)

(ترسیدن از چیزی)


- She is afraid of spiders.

- او از عنکبوتها میترسد.


**(crazy / about)

(به چیزی یا کسی علاقه زیاد داشتن)


- He is crazy about football.

- او به فوتبال علاقه زیادی دارد.(او عاشق فوتبال است)


**(similar / to)

(شبیه بودن به کسی یا چیزی)


- She is similar to her mother.

- او شبیه مادرش است.


**(different / from)

(متفاوت بودن با کسی یا چیزی)


- She is different from her father.

- او با پدرش تفاوت دارد (شبیه پدرش نیست)


**(interested / in)

(علاقه مند بودن به چیزی)


- I'm very interested in History.

- من به تاریخ علاقه زیادی دارم.


**(aware / of)

(آگاه بودن از چیزی)


- He is well aware of the problem.

- او به خوبی از مشکل آگاه است.


**(tired / of)

(خسته بودن از چیزی)


- She was tired of hearing about their trip.

- او از شنیدن در باره سفر آنها خسته بود (خسته شده بود)


عبارت "sick and tired / of" به معنای بسیار خسته شدن از چیزی است. خسته شدنی که شما را ناراحت یا خشمگین ساخته است.


- I'm sick and tired of all the arguments.

- من از همه این بحثها خسته ام.


**(full / of)

(پُر بودن از چیزی)


- My suitcase was full of books.

- چمدان من پر از کتاب بود.


**(wrong / with)

(وجود اشکال در چیزی)


- There's something wrong with the printer.

- چاپگر یک اشکالی دارد.



عبارت

 "What's wrong with you?" 

 در محاورات زیاد به کار برده میشود و معنای عامیانه آن, "چیزیت شده؟" یا "چت شده؟" میباشد. گاهی نیز مانند جمله زیر به صورت خلاصه یعنی "What's wrong" به کار میرود.  


- You look worried. What's wrong ?

- نگران به نظر میای . چیزی شده؟ 


البته در موقعیتهای دیگر, "?What's wrong" به معنای "مشکل چیه؟" هم به کار میرود.


- I think something is wrong.

- من فکر میکنم مشکلی وجود دارد. (یه جای کار میلنگه)

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Deserve

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمه 

Deserve


این کلمه یک فعل و به معنی "لیاقت داشتن", "شایستگی داشتن" و "سزاوار بودن" میباشد. مفهوم کلی این فعل مثبت است مگر اینکه در جمله ای بار منفی آن مد نظر باشد که در ترجمه, کلمه مناسب را انتخاب میکنیم. به جملات زیر و کاربردهای مختلف این کلمه دقت کنید:


- They didn't deserve to win.

- آنها شایستگی پیروزی را نداشتند.


- What have I done to deserve this?

- چه کاری کرده ام که شایسته این باشم.


عبارت فوق, عبارت پرکاربردی است. اگر مفهوم جمله مثبت باشد در ترجمه آن از "شایسته" و اگر مفهوم جمله منفی باشد, از "سزاوار" استفاده میکنیم. البته ترجمه فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد چرا که هدف اصلی, یادگیری کلمات انگلیسی و کاربرد آنها در آن زبان است.


- You deserve a rest after all that hard work.

- تو شایسته استراحت هستی بعد از آنهمه کار سخت


- Murderers deserve death.

- قاتلین سزاوار مرگ هستند.


{کلمه "murder" یک فعل و به معنی "قتل کردن" یعنی کشتن با قصد قبلی میباشد.}



** قید این فعل, "deservedly" میباشد:


- They deservedly won the match.

- آنها با شایستگی (سزاوارانه) مسابقه را بردند.


- "deservedly popular"

از این عبارت در تبلیغ و یا تعریف از چیزی ( معمولا مکانهای عمومی مثل رستوران) استفاده میشود و به معنی چیزی (جایی) است که با شایستگی معروف شده است.


- A deservedly popular place/restaurant/book/writer

- مکان/رستوران/کتاب/نویسنده



- You deserve the best.

- تو شایسته بهترینی.

  • محمود از گیلان