آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

آموزش زبان انگلیسی

کانال آموزش زبان انگلیسی بیسفون

در این وبلاگ پیام های ارسالی از شبکه اجتماعی بیسفون ذخیره می‌شود

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Prove

انال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمه 

Prove

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/prove


نقش اصلی این کلمه, فعل بوده و به معنای "ثابت کردن" میباشد و در تقسیم بندی کلمات پرکاربرد قرار میگیرد. مثالهایی که ارایه میشوند کاربردهای رایج این کلمه را نشان میدهند.



Alice: You are not telling the truth.

Bob: Prove it.


آلیس: تو حقیقت را نمیگویی.

باب: (این را) ثابت کن.


- He felt he needed to prove his point.

- او احساس کرد که احتیاج دارد (به بقیه) ثابت کند که او درست میگوید.


- felt

- گذشته فعل feel

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/felt


- feel

- احساس کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/feel


( این کلمه را با کلمه زیر اشتباه نگیرید)


- fill

- پُر کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/fill



- What are you trying to prove?

- تلاش میکنی چه چیزی را ثابت کنی؟


- try

- سعی کردن - تلاش کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/try


- I don't have anything to prove.

- من چیزی برای ثابت کردن ندارم. (احتیاجی نیست / ندارم چیزی را ثابت کنم‌ )



- anything

- (در جملات مثبت) هر چیز

- (در جملات منفی) هیچ چیز

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/anything



مثال مهم:

- I'll prove you wrong.

- من ثابت خواهم کرد که تو در اشتباهی (یا حرفی که میزنی حقیقت نیست )


- He feels he has to prove himself to others.

- او احساس میکند که مجبور است خودش را به بقیه ثابت کند.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Thin/Teen /Sin

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمات


Thin / Teen / Sin


دلیل انتخاب این سه کلمه, نشان دادن اهمیت تلفظ درست کلمات میباشد. کلمه اول که با "Th" آغاز میشود دارای آوایی است که ما در زبان فارسی از آن استفاده نمیکنیم. (البته "Th" را معادل حرف "ث" در نظر میگیرند اما فارسی زبانان حروف "س" , "ص" و "ث" را به یک شکل و به صورت صدای "س" تلفظ میکنند). در تلفظ کلمه اول, بعضی از زبان آموزان در ادای "Th" متمایل به "T" میشوند که این موضوع باعث میشود کلمه دوم (Teen) در ذهن شکل بگیرد و بعضی افراد نیز متمایل به "S" تلفظ میکنند که این باعث ایجاد تلفظ کلمه سوم یعنی "Sin" میشود.

با دقت در نحوه تلفظ این سه کلمه, به خصوص کلمه اول, در ادای درست تلفظ کلمات, تلاش کنیم.


** Thin

** لاغر - نازک

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/thin


- She was looking pale and thin.

- او رنگ پریده و لاغر به نظر می آمد (او ظاهری رنگ پریده و لاغر داشت)


- look

- دیدن - به نظر رسیدن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/look


- pale

- رنگ پریده

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/pale



- A number of thin cracks appeared in the wall.

- تعدادی تَرَک نازک روی دیوار نمایان شد.


- crack

- تَرَک

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/crack


- appear

- ظاهر شدن - به نظر رسیدن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/appear


- wall

- دیوار

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/wall



** Teen

** نوجوان (سنین بین ۱۳ تا ۱۹)

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/teen


- Teen magazines

- مجلات نوجوانان


- magazine

- مجله

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/magazine



** Sin

** گناه - بدی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/sin


- Confess your sins to God and he will forgive you.

- گناهانت را به (درگاه) خداوند اعتراف کن و او تو را خواهد بخشید.


- Confess

- اعتراف کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/confess


- forgive

- بخشیدن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/forgive


- We have repented for past sins.

- ما از گناهان گذشته توبه کرده ایم.


- repent

- توبه کردن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/repent


- past

- گذشته

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/past

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

Increase /Decrease

[کانال آموزش زبان بیسفون]

http://bpn.io/gbpn


آشنایی با کلمات


Increase / Decrease


Increase

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/increase


Decrease

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/decrease


این دو کلمه هم دارای نقش فعل بوده و هم اسم. در نقش فعل به ترتیب به معنای "افزایش دادن/یافتن" و "کاهش دادن/یافتن" و در نقش اسم به معنای "افزایش" و "کاهش" میباشند. این دو کلمه از کلماتی هستند که هر روز شنیده میشوند. نکته گرامری این افعال, حرف اضافه به کار رفته با آنهاست که با توجه به کاربرد معنایی, متفاوت میباشند. به مثالهای زیر و حروف اضافه آنها دقت کنید:


- The population has increased from 1 million to 1.6 million.

- جمعیت از ۱ میلیون به ۱.۶ میلیون افزایش یافته است.


- population

- جمعیت

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/population


* به دو جمله زیر دقت کنید.


1) The price of oil increased.

2) The oil increased in price.

در فارسی, هر دو جمله به صورت "قیمت نفت افزایش یافت" ترجمه میشوند اما استفاده از جمله ۲, نشانه تسلط شما بر نکات معنایی کلمات است. (به حرف اضافه "in" دقت کنید)


* برای بیان افزایش عددی یک چیزی, از حرف اضافه "by" استفاده میکنیم.


- The rate of inflation increased by 2%.

- نرخ (مقدار) تورم, ۲٪ افزایش پیدا کرد.


- inflation

- تورم

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/inflation



* برای بیان عامل موثر و تاثیرگذار بر افزایش یک چیزی, از حرف اضافه "with" استفاده میکنیم.


- Disability increases with age.

- ناتوانی, با (بالا رفتن) سن, افزایش می یابد.


- disability

- ناتوانی

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/disability



** تمامی نکات گفته شده در بالا, در مورد "decrease" هم رعایت میشود.


- The heart gradually decreases in size.

- اندازه قلب به تدریج کاهش می یابد.


- heart

- قلب

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/heart


(این کلمه را با کلمه زیر اشتباه نگیرید)

- hurt

- آسیب زدن

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/hurt


- gradually

- تدریجا

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/gradually


- size

- اندازه - سایز

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/size



- The price of wheat decreased by 5%.

- قیمت گندم ۵٪ کاهش یافت.


- wheat

- گندم

http://www.macmillandictionary.com/pronunciation/american/wheat



- The number of quarrels among children decreases with age.

- تعداد (دفعات) نزاع بین بچه ها, با (افزایش) سن, کاهش می یابد.



* مثال زیر کاربرد نقش اسمی این دو کلمه را نشان میدهد.


- An increase / a decrease in population.

- یک افزایش / کاهش در جمعیت.

  • محمود از گیلان
  • ۰
  • ۰

عکس

  • محمود از گیلان